شماره ركورد كنفرانس :
3846
عنوان مقاله :
خودبيگانگي فرهنگي از ديدگاه ملاصدرا
پديدآورندگان :
جوادي محسن استاد دانشگاه قم , صلواتي عبدالله استاديار، دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي تهران , پوراكبر ليلا l.purakbar@rocketmail.com دانشجوي دكتري فلسفه و كلام اسلامي، دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي تهران؛
كليدواژه :
خودبيگانگي , فرهنگ , ملاصدرا
عنوان كنفرانس :
دومين همايش اسلام و ارزش هاي متعالي با تاكيد بر فرهنگ
چكيده فارسي :
يكي از بحرانهاي اجتماعي عصر حاضر خود بيگانگي فرهنگي است كه به معناي از دست رفتن خويشتن اجتماعي افراد جامعه و جايگزين شدن فرهنگ بيگانه به جاي فرهنگ خودي است. بررسي فضاي فرهنگي عصر صدرا بيانگر مواجهه او با گروهاي اجتماعي است كه گرفتار اين معضل فرهنگي شده بودند. از طرفي تعريف صدرا از خودبيگانگي فرهنگي بستگي تام به تصويري دارد كه در حكمت متعاليه نسبت به حقيقت انسان ارائه ميشود. در فلسفه صدرا رابطه انسان با خدا عين ربط و تعلق به خداوند است وخود بيگانگي نتيجه مستقيم خدافراموشي است. بنابراين آنچه ملاصدرا را وا ميدارد تا به تبيين شرايط زمانه خود بپردازد، انحراف جامعه از مسير تعالي فردي و اجتماعي و به عبارتي خودبيگانگي فرهنگي است. ملاصدرا با آراء انحرافي جامعه خود كه در ميان طبقه علما و صوفيه رواج داشت و به نوعي خويشتن اصيل خود را فراموش كرده بودند، به مقابله ميپردازد و براي اين مهم آنچنان اهميتي قائل است كه همت خويش را در جهت مخالفت با جهله صوفيه و عارف نمايان معطوف ميدارد. اين نوع مواجهه ملاصدرا به دليل انحطاط فرهنگي جامعه به دست عالم نماياني است كه تاثير بهسزايي در تعالي يا تنزل فرهنگي جامعه دارند. صدرا دليل اين كج روي ها از سوي جهله صوفيه و علماي ظاهري را، نوعي خدافراموشي و در واقع خودبيگانگي فرهنگي ميداند. علاوه براين مواجهه سلبي، صدرا در عين صيانت از فرهنگ اصيل جامعه خويش، مواجههاي فعالانه با فرهنگهاي ديگر دارد و از عناصر مثبت وسازنده آنها درجهت تعالي فرهنگي جامعه خويش، بهره ميبرد.