علم سنجي: روياها و كابوس¬ها از منظر يك متخصص علوم پايه

شاخص¬هاي توليدات علوم پايه و به تبع آن متخصصان و پژوهشگران آن حوزه از اين حيث داراي اهميت هستند كه ميان رتبه كشورها در توليدات علمي و شاخص¬هاي قدرت اقتصادي و نظامي آنها ارتباط كاملاً مستقيم وجود دارد. آنچه كه در اين نوشتار سعي بر آن است، معياري از حوزه علم¬سنجي است كه به شدت در مجامع دانشگاهي چون استفاده ناصحيح از ديناميت رواج يافته است؛ ضريب تاثير مجله كه نه تنها به عنوان معياري جهت ارسال مقاله به يك مجله در نظر گرفته مي‌شود، بلكه به عنوان محكي جامع جهت قضاوت در مورد همكاران، استخدام، ارتقاء و اعطاي گرنت در نظر گرفته مي‌شود. يك عدد منفرد كه به راحتي در دسترس است. ضريب تاثير مجله (JIF)، از دو مشكل اساسي رنج مي‌برد: 1) نمي¬تواند به عنوان يك معيار پيشگويي¬كننده با اهميت در مورد تعداد ارجاعات يك مقاله باشد؛ و 2) نحوه محاسبه آن به روشني مشخص نيست. براساس دانش نگارندگان، استفاده از پيشنهادهاي ده گاه بيانيه لايدن در خصوص ارايه شاخص¬هاي مناسب جهت سنجش بروندادهاي علمي ميتواند بسيار كارآمد باشد. با رعايت اين اصول ده گانه، ارزيابي پژوهش¬ها مي‌تواند نقشي مهم در پيشبرد علم و تعامل آن با جامعه داشته باشد.