شماره ركورد كنفرانس :
3856
عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي پير چنگي مولانا و رمان كنولپ هرمان هسه
پديدآورندگان :
طرغه محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد مهاباد
تعداد صفحه :
18
كليدواژه :
مولانا , عرفان , هرمان هسه , ادبيات تطبيقي , مكتب امريكايي ,
سال انتشار :
1396
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي بازشناسي مشاهير و مفاخر خراسان در ادب فارسي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
اين پژوهش در حوزه‌ي ادبيات تطبيقي دو اثر پيرجنگي از مولانا و رمانِ داستان دوست من، كنولپ از هسه را مورد بررسي قرار داده است.پير جنگي مولانا پيرمرد چنگ نواز وآوازخوان است .قلندر دوره‌گرد كه در پايان عمر دستش از هر بضاعتي خالي است. با خوابي كه در گورستان مي‌بيند، رها مي‌شود، ناله و فغان به درگاه خدا مي‌برد، تا سرانجام روي در پرده مي‌كشد .كنولپ نوشته ي هرمان هسه نيز ني نواز و آواز خوان است. قلندري صحرا گرد كه در آخرِ زندگي موفقيتي نصيبش نمي‌شود. با پناه بردن به گورستان خوابي را كه ديده، براي دوستش بازگو مي‌كند تا سرانجام بي رمق وبي جان ناله وشكايت را به درگاه خدا مي‌برد . اما به توصيه خداوند آنها را كنار مي‌گذارد و هنگامي كه چشم مي‌گشايد خورشيد مي‌درخشد، ولي ميل به خواب در او از هر ميل ديگري نيرومندتر مي‌شود.اين پژوهش بر اساس مكتب آمريكايي ادبيات تطبيقي با هدف بررسي شباهت‌ها وتفاوت‌هاي داستان كنولپ از هسه با پير چنگي از مولانا است. شباهت‌ها وتفاوت‌ها در دو اثر مذبور مسئله مقاله است. مولانا اثرش را به صورت شعر و هسه به صورت داستان نوشته‌اند اما شباهت‌ها از تفاوت‌ها پر رنگتر و بيشتر است. سوالي كه در اين زمينه مطرح مي‌شود اين است كه عرفان شرق تا چه حد در اثر هسه نمود پيدا كرده و تا چه حد از پير چنگي تأثير پذيرفته است. يافته‌هاي مقاله به صورت توصيفي- تحليلي بررسي شده وحاصل آن اثبات اين فرضيه است كه هرمان هسه با توجه به اين كه به عرفان شرق گرايش دارد و عرفان هم يكي از اركان تعاليم مولانا است. او با تأثير پذيرفتن از عرفان مولانا خصوصاً داستان پير چنگي، اثر خود را خلق كرده است. خلق دوباره‌ي صحنه‌هايي در كنولپ از هسه كه با داستان پير چنگي يكي و در يك راستا قرار دارند، احتمال اين نظريه كه هسه از‌مايه‌هاي اين داستان استفاده كرده باشد پر رنگتر مي‌كند.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت