اخوان؛ تاليِ نيما يوشيج در مضمون «شب»

مضمون «شب» از جمله مضاميني است كه مي‌توان در دنبالة جستجويِ نفوذِ ذهن و زبانِ پدر شعر نوي فارسي در اشعار «مهدي اخوان ثالث»، به آن اشاره نمود. اخوان بر آن بوده است تا در كنارِ كاربست هنري و بلاغي شب به مانند پيشواي شعري خود نيما يوشيج با به كارگيري نمادين اين مضمون در پي بازنمايي اوضاع سياسي و اجتماعي عصر خود باشد و مخاطبانش را از تاريكي‌هاي مولود ظلم و ستم جامعة استبدادي آن روزگاران با خبر سازد. او همچون نيما تصوير شب را با خوشه‌هاي تصويري آن عرضه مي‌كند و از اين حيث روش نيما را ملحوظ نظر قرار داده و از سويي ديگر در جهت تجسّم و جان بخشيدن به شب نگاهي مشابه نگاه نيما دارد. در نهايت رنگ شبانه‌اي كه مولود همين توجه و تأثر بوده است در شعر اخوان به عنصري قابل تأمل مبدل مي‌شود و پژوهشي را بايسته مي‌سازد تا به اين پرسش كه «آيا اخوان در مضمون شب متأثر از نيماست؟» پاسخ داده شود؛ به همين منظور نگارنده در اين مقاله كوشيده است؛ با روش‌شناسي علمي، زير عنوان «اخوان تالي نيما يوشيج در مضمون شب» براي پرسش مذكور پاسخي تحقيقي ارائه نمايد.