شماره ركورد كنفرانس :
3856
عنوان مقاله :
بررسي و تحليل داستان پيرچنگي براساس نظريۀ گريماس
پديدآورندگان :
سلامات طارق دانشگاه آزاد اسلامي واحد دزفول
كليدواژه :
روايت شناسي , داستان پيرچنگي , الگوي گريماس , مثنوي , مولوي
عنوان كنفرانس :
دومين همايش ملي بازشناسي مشاهير و مفاخر خراسان در ادب فارسي
چكيده فارسي :
روايتشناسي و ساختارگرايي در عرصۀ ادبيات بر آن است تا به نظام حاكم بر انواع روايي و ساختار و بافت بنيادين روايت دست يابد. تلاشهاي برجسته و ارزشمندي در اين زمينه صورت گرفته است. يكي از اين تلاشها، پژوهشهاي ژولين گريماس، زبانشناس، ساختارگرا و نشانهشناس ليتوانيايي به منظور بررسي انواع مختلف روايت، با ارائة الگوهاي معين و ثابت بوده است. او روايتشناسي را بر پايۀ ريختشناسي حكايت پراپ استوار نموده است و با فراتر رفتن از دامنۀ مطالعات پراپ، منجر به پديد آمدن نظريۀ كنشي، زنجيرههاي روايي و مربّع معناشناسي شده است. در پژوهش حاصر، به بررسي و تحليل داستان پير چنگي از دفتر اوّل مثنوي مولوي براساس نظريه گريماس پرداخته شده است. هدف اين پژوهش، شناساندن هرچه بهتر نظريه گريماس و بررسي ميزان انطباق داستاني از مثنوي مولوي براساس آن نظريه و همچنين تحليل ساختار داستان پير چنگي بر پايه ي نظريه گريماس است. روش انجام پژوهش توصيفي- تحليلي است و نشان مي دهد كه ساختار روايي داستان پير چنگي با نظريه گريماس منطبق است.