شماره ركورد كنفرانس :
3861
عنوان مقاله :
شخصيت و شخصيت پردازي در دو مجموعه داستان كوتاه مصطفي مستور
پديدآورندگان :
كيخا نگين n_kaykhaebs@yahoo.com دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه شيراز
كليدواژه :
داستانكوتاه , شخصيت و شخصيتپردازي , مصطفي مستور , عشق روي پياده رو , تهران در بعدازظهر.
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ادبيات فارسي معاصر
چكيده فارسي :
امروزه در ادبيات داستاني، صناعت بيش از محتوا در كانون توجه قرار دارد. در ادبيات داستاني، عنصر شخصيت جايگاهي والا دارد. پردازش مستقيم، غيرمستقيم و تلفيق اين دو، از روشهاي پرداخت شخصيت است. در اين پژوهش، داستانهاي كوتاه نويسندۀ معاصر، مصطفي مستور، انتخاب و چگونگي كاركرد اين عنصر در آثار وي واكاوي و تحليل شده است. همچنين، اين پژوهش بر آن است تا داستان هاي اين نويسنده را ازنظر شگرد در پردازش شخصيتها بررسي كند؛ چگونگي تأثير جنسيت نويسنده را در انتخاب شخصيتهاي داستاني تعيين نمايد و مشخص كند كه آيا اصولاً جنسيتگرايي در آنها مطرح بوده است يا خير؟ نتايج تحليل در دو مجموعه از داستانهاي كوتاه نشان داد كه مستور ازنظر شخصيت و شخصيتپردازي از شگردهاي متفاوتي بهره نبردهاست. تمايل او به استفاده از پردازش غيرمستقيم و ضمني شخصيت بيشتر از صريحگويي و توصيف مستقيم بوده است. در اين دو مجموعه، نام و ويژگي ظاهري و جسمانيِ شخصيتها بهندرت ديده ميشود؛ اما ازنظر رفتاري، زباني و لحني ابعاد وسيعي از تحليل را شامل ميشوند. همچنين، نقشپذيريِ راويان زير تأثير شخصيت نويسنده و شرايط او انتخاب و پردازش شدهاند. البته اين رابطه هميشه مستقيم نيست و در موارد استثنا اشاره شده است. درواقع، مستور در همۀ مجموعه داستان هاي كوتاهش، براي پردازش شخصيتهايش از شگردهاي متفاوت بهره نجسته است. از ميان روشهاي مستقيم و غيرمستقيم در پرداخت شخصيتها، علاقۀ بيشتر اين نويسنده به شخصيتپردازي غيرمستقيم را ميتوان بهوضوح ديد. در همۀ داستانها؛ گذشته و كودكي، حال يا آن دسته كه از محيط بيروني الهام گرفته شده؛ شخصيتها گاهي بانام و گويا و گاهي بينام حضور مييابند. ويژگيهاي ظاهري بهندرت از همۀ شخصيتها ديده ميشود و ويژگيهاي رفتاري آنها ضمني است؛ بهعبارتديگر، نويسنده با توصيف صحنه و حالات شخصيتها و همچنين كنشگري آنها، خواننده را متوجه رفتاري خاص ميكند. عنصر گفتوگو و كلام بين شخصيتها بسيار ضعيف است؛ از اين رو، زبان و لحن خاصي براي بررسي و تحليل ندارند. تكنيك ضمني و نقشوارهاي بيشترين روش استفادۀ مستور براي پردازش شخصيتهاست. در اين تكنيك، شخصيتها غيرمستقيم و با كنشمندي به خواننده معرفي ميشوند؛ گاه با شرحي از لباس و نوع پوشش و گاه با گفتوگو، لحن و زبان. البته ممكن است راوي از شرح و تفسير بيروني مانند پردازش صريح و نقشوارهاي نيز استفاده كرده باشد. در اين تكنيك، شخصيت اصلي علاوهبر توصيف خود، تاحدي به پردازش شخصيتهاي ديگر نيز ميپردازد. اما از دو تكنيك ديگر براي شخصيتپردازي در داستانهاي اين نويسندۀ معاصر خبري نيست.