بررسي تطبيقي رسالة في العشق ابن‎سينا و رسالة في حقيقةالعشق سهروردي

ابن‎سينا و شيخ اشراق هر دو از حبّ و ميل و كشش به سمت معشوق ازلي سخن مي‎گويند؛ يكي در قالب رسالة في العشق و ديگري در صورت في حقيقةالعشق، البته بايد يادآور شد كه سهروردي في حقيقةالعشق را متأثر از رسالة في العشق ابن‎سينا نگاشته است كه رسالة في العشق بيشتر درون‎مايه‎ي فلسفي دارد؛ ولي في حقيقةالعشق بيشتر عرفاني است و انعطاف ادبي بيشتري در آن وجود دارد؛ ابن سينا در رسالة في العشق از عشق غريزي موجودات و مخلوقات عالم اعم از انسان، جماد و نبات و حيوان، مجرد و مادي و جواهر و اعراض سخن مي‎گويد و در صدد تبيين كشش و كوشش مو جودات به سمت حق تعالي است كه همگي، در مسير كمال‎اند و فنا و زوال براي آن‎ها معنا ندارد؛ في حقيقةالعشق نيز در صدد تبيين سه عنصر حُب،حُسن و حُزن است كه در واقع همان تأويل رؤياي حضرت يوسف (ع) مي‎باشد؛ يا أبت إنّي رأيت أحد عشر كوكباً والشّمس و القمرُ لي ساجدين.