بررسي عناصرمشترك قصه هاي كليله ودمنه و قصه هاي ازوپ با تكيه بر افسانه هاي بيدپاي

كانون برخورد فرهنگ غرب وشرق وتبادل وانتقال تفكرات وآداب ورسوم ميان اين دو نخستين باراز منبع بيكران افسانه ها وقصه هاي مشرق زمين صورت پذيرفت كه دراين ميان سياحان وخاورشناسان اروپايي به ويژه سياحان انگليسي وفرانسوي نقش مهمي رادرثبت وانتقال فرهنگ شرق به خصوص ايران ايفا نمودند .بطوريكه با تعمق در بكارگيري مناسبات وروابط كلامي مشترك در برخي از اين آثار مي توان به مضامين وبن مايه هاي مشابهي دست يافت كه اين امر بيانگر تاثير پذيري هريك ازآن هااز ديگري به واسطه ساختاروبن مايه هاي مشترك ميان آنهاست،از اين رو در اين پژوهش بر آن شديم كه به بررسي جايگاه كليله ودمنه به عنوان يكي از آثاري كه در ادبيات برون مرزي مورد ترجمه واقتباسات هاي متعددي قرار گرفته، بپردازيم تا در يابيم كه نويسندگان و مترجمان ايراني تا چه حددر شناساندن اين اثر به ادبيات جهان توفيق داشته اند.واين تاثير پذيري تا چه ميزان انعكاس دهنده ساختار ومضامين اصلي اثر است.از اين رو در پژوهش حاضر پس از ذكر مباحث مقدماتي پيرامون ساختاردروني وعناصر داستاني منحصر به فردكليله ومنه، به ذكر مباحثي در راستاي افسانه بيدپاي ، افسانه هاي ازوپ وهمچنين به اقتباسات و ترجمه هايي كه در ساير ملل از اين اثر صورت گرفته، خواهيم پرداخت تادر يابيم كه كليله ودمنه به عنوان يكي ازآثار ارزشمند ادبيات مشرق تا چه ميزان مرزها را در نورديده وبستر خلق چه آثاري را فراهم ساخته است.