شماره ركورد كنفرانس :
3874
عنوان مقاله :
تحليل ساختاري حكايت شير و نخجيران در مثنوي معنوي بر پايۀ نظريه گريماس
پديدآورندگان :
شعبانزاده مريم shabanzadeh_m@yahoo.com دانشيار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه سيستان و بلوچستان , عبدلزهي حميد abdolzehi.hamid@yahoo.com دانشجوي كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه سيستان و بلوچستان ( نويسنده مسئول)
كليدواژه :
مثنوي معنوي , حكايت شير و نخجيران , ساختارگرايي , نظريۀ كنشگرانۀ معنايي گريماس
عنوان كنفرانس :
دومين دوره همايش متن پژوهي ادبي (نگاهي تازه به كليله و دمنه و مرزبان نامه)
چكيده فارسي :
ساختارگرايي در حقيقت روش جستو و جوي واقعيت نه در خود اشياء بلكه در روابط ميان آنهاست. ساختار گرايي ادبي به دنبال آن است تا علمي ترين مبناي ممكن را براي مطالعات ادبي فراهم آورد و تمامي آثار ادبي را به صورت علمي مورد برسي قراردهد تا از اين طريق بتواند ساختارحاكم بر ذهن انسان را كشف كند. اي.جي.گريماس از جمله روايت شناسان است كه به بررسي و تحليل ساختار داستان ها پرداخت. وي از ژانر خاص مورد نظر پراپ فراتر رفت و كوشيد تا به دستور زبان روايت دست يابد. گريماس به جاي هفت دسته شخصيت هاي پراپ سه دسته از تقابل هاي دو گانه را پيشنهاد كرد كه بنا به قاعده هاي معنا شناسي شكل مي گيرند. دراين نوشتار كوشش شده است كه مولفۀ هاي نظريه گريماس درحكايت شيرو نخجيران از حكايات معثنوي مولانا مورد تجزيه تحليل قرار گيرد.داستان شيرو نخجيران از جمله داستان هاي مثنوي است كه به سبب افت و خيز ها و كوشش و كشش هاي كه در طرح داستان موجود است و همچنين به دليل ويژگي هاي ساختاريي كه دارد مولفه هاي نظريۀ كنشگرانۀ گريماس در آن قابل بررسي و تحليل مي باشد.نتايج حاصل ازاين پژوهش نشان دهندۀ استواري ساختار و پيوستگي اجزاي حكايت فوق و همچنين بازگو كنندۀ توانايي خاص مولانا در داستان پردازي است.