شماره ركورد كنفرانس :
3874
عنوان مقاله :
جايگاه زن در دو اثر كليله و دمنه و طوطينامه
پديدآورندگان :
محمدي علي Mohammadiali2@yahoo.com استاد دانشگاه بوعلي سينا همدان , تركاشوند الهام elhamtorkashvand@yahoo.com دانشآموختهي كارشناسي ارشد دانشگاه بوعلي سينا همدان
كليدواژه :
زن , حكايت , كليله و دمنه , طوطينامه
عنوان كنفرانس :
دومين دوره همايش متن پژوهي ادبي (نگاهي تازه به كليله و دمنه و مرزبان نامه)
چكيده فارسي :
زنان، از نظر ارجمندي و مقام و درجه، در طول تاريخ خواه در ايران و خواه در كشورهاي ديگر جهان، وضعيتي به نسبت مشابه داشتهاند. اگر به عنوان مثال، در آثار زبان فارسي، ديده ميشود كه زن گاهي مظهر مكر و حيله و گاه مظهر مهر و عطوفت است، همين ويژگيها در ملتها و فرهنگها ديگر، كم و بيش مشاهده ميشود. آزادي و رسالت زن به معناي اصيل و منحصرش، در جاي جاي جهان، به دوران اخير مربوط است و چنين نيست كه ملتي يا فرهنگي، در خصوص پاسداشت مقام زن، با ديگر فرهنگها، از زمين تا آسمان تفاوت داشته باشد؛ با اين حال، با توجه به متنهاي گوناگون كه به يك زبان نوشته شده، اختلاف باور و عقيده نسبت به زنان، بايد عاملها و محركهايي داشته باشد كه يافتن آنها، به تحليل نگاه يك فرهنگ به زنان ياري ميرساند. از آن ميان، در فرهنگ ايراني و اسلامي، جايگاه زن را ميتوان در متنهاي ادبي و هنري بازيابي كرد. ادبيات ما كه برخي آن را آيينهي تمامنما و بدون دروغ اجتماع دانستهاند، در مقامارجمندي زنان، اختلافاتي دارد كه ممكن است به زمينههاي فرهنگي و باورها و انديشههاي سنتي و ديني مربوط باشد! اين كه برخي از متنها چهرهي ناخوشآيندي از زنان را ترسيم ميكنند، در قبال متنهاي ديگري كه به زن جايگاه والا ميبخشند، اين نظريه و نظر را تقويت ميبخشد. ما به اين نكته كه ادبيات و شعر و داستان محاكات تمامنماي اجتماع باشد، باور صد در صد نداريم؛ اما ترديد هم نداريم كه سهم بزرگنمايي و اغراق در فروبردن جايگاه زنان، چنان نيست كه بتوانم روي برخي از قصهها و حكايتها، به ويژه آنجا كه چهرهي مطلوبي از زن را نمايش نميدهند، خط بطلان بكشيم. در آثار منثوري كه به زبان فارسي نوشته شدهاند، كليله و دمنه و طوطينامه، اگرچه هر دو خاستگاهي هندي دارند؛ اما بيشتر روايتها و داستانهايشان، مطابق با فرهنگ ايراني اسلامي و بيشترش متعلق به همان دورهاي است كه اين كتابها يا ترجمه شده و يا به رشتهي تحرير درآمدهاند. ما در اين پژوهش، به صورت تلحيلي و توصيفي به آن بخش از اين دو كتاب توجه كردهايم كه زن يا زنان در مركز توجه قصه و حكايت واقع شده باشند. طبيعيست كه يكي از هدفهاي اين پژوهش، جز تحليل قصهها و رابطههاي آنها با اخلاق زنان، نظر به مقايسهاي اين دو اثر نيز بوده است.