شماره ركورد كنفرانس :
3874
عنوان مقاله :
ساختار نظام برنامهمحور در قصههاي عاميانۀ بلند
پديدآورندگان :
بهمني كبري bahmanikobra@yahoo.com استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد دورود
كليدواژه :
داراب نامة طرسوسي , نشانه-معناشناسي روايي , پيرنگ , مربع معنايي , محورتنشي.
عنوان كنفرانس :
دومين دوره همايش متن پژوهي ادبي (نگاهي تازه به كليله و دمنه و مرزبان نامه)
چكيده فارسي :
داراب نامة طرسوسي از قصههاي عاميانه بلند، مربوط به قرن ششم است. براساس كنش اصلي كه «قصد» كنش گر بر آن متمركز شده است، داراب نامه به سه داستان مجزا قابل تقسيم است. داستان علاوه بر سه سيراصلي، از روايتهاي بي شماري درون هر كلان روايت تشكيل شده است و از ميان هرسه داستان، ماجراي پوران دخت فاقد روايت پايه است. نظام هاي گفتماني در داستان اسكندر دو نوع گفتمان شوشي و كنشي را همپاي يكديگر پيش مي برد و گفتمان كنشي را متاثر از گفتمان شوشي و شناختي قرار مي دهد.در اين پژوهش قصد داريم نحو روايي، سطوح سازمان دهي روايت و تعامل بين آنها را بارويكرد روايت شناسي بررسي نماييم و با تقليل داراب نامه به ساختارهاي عميق و سطحي، سازوكار توليد معنا در قصههاي عاميانه بلند را بررسي كنيم. آيا فرايندهاي روايي در نظام هم نشينيِ مشخصي سازمان دهي شدهاند؟آيا روايتهاي پراكنده داستان به عنوان روايتهاي ابزاري ميتوانند كلان روايت را به سمت تحقق كنش اصلي سوق دهند؟سيرحركت داستان در نحو روايي با ساختارهاي اوليه و اساسي معنا در تعامل و هماهنگي است؟ تلاش ميكنيم با تحليل داراب نامه به اين سوالات در ضمن پژوهش پاسخ دهيم.