شماره ركورد كنفرانس :
3880
عنوان مقاله :
بازانديشيِ غيررسميت و فقر/نابرابري شهري: ديدگاهي روش‌شناختي
پديدآورندگان :
تركمه آيدين aidin.torkameh@gmail.com كارشناس ارشد برنامه‌ريزي شهري و منطقه‌اي، پژوهشگر مستقل؛ , شيرخدايي آناهيد كارشناسي ارشد طراحي شهري، پژوهشگر مستقل
تعداد صفحه :
10
كليدواژه :
فقر , نابرابري شهري , غيررسميت , هستي‌شناسي , روش‌شناسي , توليد فضا , هانري لوفور
سال انتشار :
1395
عنوان كنفرانس :
اولين همايش بين المللي سكونتگاه هاي فقيرنشين شهري، به سوي بهسازي و بازآفريني پايدار
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
مسئله‌ي فقر و نابرابري، امروزه در نتيجه‌ي نيروي سرمايه‌يِ جهاني، در كشورهايي مانند ايران نيز اساساً فضايي شده است. دهه‌ها است كه مسئله‌ي فقر شهري با عناوين مختلفي مورد اشاره قرار مي‌گيرد: سكونت‌گاه‌هاي فقيرنشين شهري، سكونت‌گاه‌هاي غيررسمي، حاشيه‌نشيني، زاغه‌نشيني، بافت‌هاي مسئله‌دار، بافت‌هاي فرسوده، اقتصاد غيررسمي و ... . طرح‌ها، برنامه‌ها و قوانين مختلفي براي مقابله با اين مسئله تدوين مي‌شوند. اما آنچه شاهدش هستيم، گسترده‌ترشدن و ژرف‌تر‌شدنِ ابعادِ مسئله است. جامعه‌ي دانشگاهي نيز مقالات، پايان‌نامه‌ها و طرح‌هاي متعددي را در اين زمينه‌ي منتشر كرده است. اما به گواهيِ وضعيتِ موجود، هيچ پيوند ارگانيكي ميان اين پژوهش‌ها و واقعيتِ بيروني وجود ندارد. هدف اين مقاله تبيين ناتواني گفتمانِ جريانِ غالب در مفهوم‌پردازي تماميتِ مسئله‌ي فقر/نابرابري شهري است. نشان داده مي‌شود كه مهم‌ترين دليل ناكارآمدي در مواجهه با مسئله‌ي نابرابري فضايي و غيررسميت، روش‌شناسيِ فروكاست‌گرايانه‌ي گفتمان جريان غالب است. با بررسي انتقادي گفتمان جريان غالب، نشان داده مي‌شود كه روش‌شناسيِ اين گفتمان، خاص‌بودگي بنياداً متفاوتِ هستيِ نوظهورِ «فضا» را درنمي‌يابد و در نتيجه گرايش به نوعي مسطح‌سازيِ هستي‌شناختي دارد كه تفاوت‌ها را نابود مي‌كند. از همين رو نمي‌تواند فقرِ شهري و غيررسميت را بر مبناي ويژگي‌هاي يكتاي‌شان و در كانتكستِ روابطِ گسترده‌تري كه در آن عمل مي‌كنند مفهوم‌پردازي كند؛ در نتيجه خود باعث بازتوليد سيستماتيكِ فقر شهري مي‌شود. سپس بر مبناي ايده‌ي «توليد فضا»ي هانري لوفور ــ كه مي‌تواند با رئاليسم انتقادي و ديالكتيك نظام‌مند، پشتيباني و تقويت شود ــ استدلال مي‌شود كه هر هستيِ اجتماعيِ كيفيتاً متفاوتي، هستي‌شناسي‌ و در نتيجه روش‌شناسيِ متفاوتي را توليد مي‌كند. روشِ شناختِ يك واقعيتِ نوپديدِ ــ فقرِ شهري در كانتكستِ گسترده‌ترِ شهري‌شدنِ فزاينده در مقياس كره‌ي زمين ــ پيوندي ارگانيك و نه خودسرانه با منطقِ درونيِ اين واقعيتِ خاص دارد. با بازانديشيِ روش‌شناسي بر اين مبنا و تبيين امكان‌پذيريِ هستي‌شناسي و روش‌شناسيِ يكتاي فضا مي‌كوشيم تماميتِ مسئله‌ي فقر/نابرابري شهري و غيررسميت را بازانديشي كنيم. اگر شهري‌شدنِ فقر و نابرابري، هستيِ نوپديدي باشد ــ سطح جديدي از واقعيت كه بي‌سابقه است ــ پس هستي‌شناسيِ يكتاي خود را در خود دارد. در نتيجه فقط بر مبناي اين هستي‌شناسي و روش‌شناسيِ يكتاي فضا مي‌توان غيررسميت را در تماميتش مفهوم‌پردازي و از فروكاست‌گرايي‌هاي مرسوم دوري كرد.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت