شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
بررسي تغييرات سطوح سرمي رزيستين، ويسفاتين و مقاومت به انسولين پس از 12 هفته تمرين منتخب يوگا در زنان مبتلا به ديابت نوع 2
پديدآورندگان :
نظري گيلان نژاد طيبه tayebenazary@yahoo.com دانشجوي دكتري فيزيولوژي ورزش پرديس بين الملل كيش؛ , ابراهيمي محسن استاديار فيزيولوژي ورزش دانشگاه سمنان , فروغي پردنجاني عباس كارشناس ارشد فيزيولوژي ورزش , ناظميان اردكاني طيبه كارشناس ارشد فيزيولوژي ورزش
تعداد صفحه :
1
كليدواژه :
يوگا , ديابت نوع 2 , رزيستين , ويسفاتين , انسولين , مقاومت به انسولين
سال انتشار :
1394
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
زبان مدرك :
انگليسي
چكيده فارسي :
مقدمه: شيوع ديابت نوع 2 به طور شگفت آوري در دنيا در حال افزايش است. تجمع بيش از حد چربي، هورمون‌هاي ترشحي از بافت چربي و پانكراس و مشكلات متابوليكي از عوامل اصلي در گسترش ديابت نوع 2 به شمار مي‌رود. ويسفاتين آديپوكايني است كه عمدتأ از بافت چربي احشايي و ساير سلول‌ها همانند ماكروفاژها ترشح مي‌گردد و افزايش غلظت‌هاي پلاسمايي آن در بيماران ديابتي نوع 2 و ديابت بارداري مشاهده شده است و با كاهش وزن در افراد چاق مي‌توان سطح آن را پايين آورد (1). رزيستين هم آديپوكاييني است كه كه از بافت چربي ترشح مي‌شود و تحقيقات نشان مي‌دهد كه سطوح گردش خون رزيستين با چاقي افزايش مي‌يابد و در مقاومت انسوليني هپاتيك و عضلات اسكلتي نقش دارد (2). مشخص شده است كه انواع مختلف ورزش موجب تغييراتي در سطوح آديپوكاين‌ها از جمله رزيستين و ويسفاتين مي‌شود. در افراد مختلف استفاده از برنامه‌هاي خاص يوگا براي كاهش قند خون و فشار خون بالا و كلسترول خون گزارش شده است (3). يوگا درماني به طور واضح به عنوان يك مداخله‌ براي پيشگيري اوليه و ثانويه ديابت به كار مي‌رود و فوايد چندگانه متعددي براي افراد ديابتي دارد. سؤال اصلي تحقيق حاضر اين بود كه آيا طراحي يك برنامه بلندمدت يوگا متناسب با شرايط سني و جسمي زنان ديابتي مي‌تواند در كاهش ريسك قلبي- عروقي و اثرات افزايش قند خون زنان مبتلا به ديابت نوع 2 مؤثر باشد؟ روش شناسي: تعداد 27 نفر از بانوان ديابتي شهر سمنان با ميانگين سن (35/3±85/46 سال)، وزن (18/17±79/69 كيلوگرم)، قد (00/5±03/155سانتي‌متر)، BMI (00/5±64/29 كيلوگرم بر مترمربع) و با 69/2±46/6 سال سابقة ديابتي شدن و با داشتن شرايط حضور در پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه تمرين يوگا (15N=) و گروه كنترل (12N=) قرار گرفتند. برنامه تمريني گروه تجربي مدت 12 هفته هر هفته سه جلسه و هر جلسه 90 دقيقه به طول انجاميد. سطوح رزيستين، ويسفاتين و انسولين آزمودني‌ها 48 ساعت قبل از شروع تمرين و 48 ساعت بعد از اتمام پروتكل تمريني اندازه‌گيري شد. براي اندازه‌گيري مقاومت به انسولين از شاخص HOMA-IR استفاده شد. همچنين، براي تجزيه و تحليل داده‌ها از آزمون تحليل واريانس با اندازه‌گيري مكرر و آزمون تي مستقل در سطح معني‌داري (05/0p≤) استفاده شد. نتايج: نتايج تحقيق حاضر نشان داد 12 هفته تمرين يوگا موجب كاهش معنادار سطوح سرمي رزيستين (005/0p=)، ويسفاتين (037/0p=)، مقاومت به انسولين (001/0p=) و درصد چربي بدن (032/0p=) در گروه تجربي گرديد، اما بين پيش آزمون و پس آزمون در گروه كنترل تفاوت معني‌داري وجود نداشت (05/0P≥). از طرفي نتايج آزمون تي مستقل نشان داد در پس آزمون و بين گروه كنترل و تجربي در متغيرهاي رزيستين (017/0p=)، مقاومت به انسولين (032/0p=) و WHR (004/0p=) تفاوت معني‌داري مشاهده گرديد. نتيجه‌گيري: 12 هفته تمرين يوگا موجب كاهش رزيستين و ويسفاتين سرم، مقاومت به انسولين و درصد چربي بدن مي‌شود كه مي‌تواند براي پيشگيري بيماري‌هاي قلب و عروق در بيماران ديابتي مفيد باشد.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت