شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
اثر يكدوره برنامه تمرين ذهني همراهبا تمرين بدني بر يك مهارت ادراكي حركتي در دختران 12 ساله
پديدآورندگان :
محمد حسني فاطمه كارشناس ارشد رفتار حركتي دانشگاه شيراز، شيراز , رستمي ربابه Rostami@shirazu.ac.ir استاديار دانشگاه شيراز، شيراز؛
كليدواژه :
تمرين ذهني , ادراكي- حركتي , مهارت كاتا
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: يادگيري حركتي جز با انجام تمرين عملي بهدست نميآيد، اما روشهايي مانند تمرين ذهني بهعنوان مكمل تمرين عملي براي يادگيري بهتر و سريعتر مهارت مورد توجه ميباشد. در ارتباط با سودمندي تمرينات ذهني دلايلي از جمله فعال ساختن الگوهاي عصبي-عضلاني، ايجاد شرايط مناسب پردازش و تسهيل يادآوري برنامه حركتي و تسهيل فهم اجزاي شناختي- نمادي مهارتها مطرح شده است. عواملي از جمله ماهيت تكليف (شناختي و حركتي) و سطح مهارت اجرا كننده (ماهر و مبتدي) اثربخشي تمرينات ذهني را تحت تاثير قرار ميدهند. اگر مهارتها را به دو نوع حركتي و شناختي تقسيم كنيم، تعدادي از مهارتها هستند كه در آنها بعد شناختي و حركتي بهطور همزمان داراي اهميت است. از جمله اين نوع مهارتها، مهارت كاتا ميباشد. با توجه به اثرگذاري متفاوت تمرين ذهني بر نوع مهارت از جنبه حركتي و شناختي بودن و سطح مهارت اجرا كننده از نظر ماهر و مبتدي بودن، و با توجه به اين نكته كه تحقيقات اندكي در اين ارتباط صورت گرفته، هدف پژوهش حاضر بررسي اثر تمرين ذهني بر يادگيري اين نوع مهارت در افراد مبتدي ميباشد.
روش شناسي: 49 نفر از دانشآموزان مقطع ششم ابتدايي بهطور تصادفي انتخاب شدند و در دو گروه تمرين ذهني و گروه تمرين بدني قرار گرفتند. گروهها بهمدت 5 جلسه و در هر جلسه با 5 كوشش به تمرين پرداختند. گروه اول به روش تمرين ذهني در كنار تمرين بدني به تمرين پرداخت و گروه دوم تنها به تمرين بدني مهارت كاتا پرداخت. سپس آزمودنيها در آزمونهاي يادداري و انتقال شركت كردند. از آزمون كلموگروف اسميرونوف جهت بررسي نرمال بودن دادههاي مطالعه استفاده شد و با توجه به نرمال بودن توزيع نمرات از روش آماري تحليل واريانس يكطرفه استفاده شد. با توجه به معناداربودن از آزمون تعاقبي توكي جهت مقايسهي جفت ميانگينها استفاده گرديد. سطح معناداري نيز 05/0≥ p در نظر گرفته شد.
نتايج: نتايج بدست آمده نشان داد تفاوت معنادار بين گروهها در مراحل يادداري (001/0p=) و انتقال (001/0p=) وجود داشت. در هر دو مرحله برتري با گروه تمرين ذهني بود.
بحث و نتيجهگيري: باتوجه به نتايج به دست آمده، ميتوان بيان كرد كه طبق نظريه يادگيري نمادين، تصويرسازي به اجراكننده فرصت ميدهد تا توالي حركات را به عنوان مؤلفههاي نمادي تكليف تمرين كند. اين نظريه يادگيري ناشي از تصويرسازي ذهني را با يادگيري شناختي مرتبط ميداند و به درك الگوي حركت اشاره دارد. از آنجايي كه مهارت كاتا يك الگوي حركتي ويژه است، طبق اين نظريه با انجام تمرينات ذهني آزمودنيها توانستند الگوي اجراي مهارت كاتا را درك كنند. از طرفي طبق نظريه رواني عصبي عضلاني تمرين ذهني بهخاطر فعال ساختن الگوهاي عصبي-عضلاني، باعث ايجاد اثر مشابهي بر روي عملكرد عضلاني، مانند زمانيكه حركت واقعأ انجام ميگيرد، ميشود، لذا منطقي بهنظر ميرسد كه وقتي در كنار تمرينات بدني قرار گيرد، بتواند كمككننده باشد. در نهايت اين برتري با توجه به اصل تنوع تمرين نيز قابل تبيين است. در توضيح اصل تغييرپذيري و تنوع تمرين، به اين نكته اشاره ميشود كه تكراري بودن تمرين، ميتواند موجب دلزدگي و بيعلاقگي آزمودنيها شود و بايد با خلاقيت چند گروه از تمرينات متنوع در كنار هم قرار گيرد، لذا اثربخشي تمرينات ذهني، ميتواند به دليل لحاظ شدن اين اصل باشد. بهطور كلي ميتوان چنين استنباط كرد كه استفاده از تمرينات ذهني دركنار تمرينات بدني در يادگيري كاتاي ابتدايي شماره يك در دانشآموزان دختر 12 ساله مبتدي ميتواند تاثير مثبت داشته باشد.