شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
بررسي و مقايسه قدرت، استقامت و انعطاف پذيري عضلاني معلولان ضايعات نخاعي ورزشكار:
تاكيد بر كلاسبندي پزشكي- ورزشي استوك مندويل
پديدآورندگان :
معروف عبدالله Abed.Maaroof93@Gmail.Com دانشگاه گيلان , دانشمندي حسن دانشگاه گيلان , ابراهيمي عطري احمد دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
ضايعه نخاعي , قدرت , استقامت , انعطاف پذيري , كلاسبندي فدراسيون بين المللي ورزش هاي ويلچري استوك مندويل
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: ضايعه نخاعي سبب اختلال در انتقال پيام عصبي به صورت ناقص يا كامل در زير سطح ضايعه مي گردد و منجر به از بين رفتن عملكرد حسي و حركتي مي شود(1). ميزان از بين رفتن عملكرد ناشي از ضايعه نخاعي توسط سطح و شدت آسيب به نخاع مشخص ميشود. سطح ضايعه بالاتر، سبب از دست رفتن عملكرد بيشتر ميشود(2). در افراد ضايعه نخاعي با توجه به سطح و شدت ضايعه عضلات دچارآتروفي شده و قدرت آنها كاهش مي يابد. همچنين در اين افراد ظرفيت عضلاني براي حفظ يك انقباض( استقامت عضلاني) و دامنه حركتي مفاصل در اثر كانتركچر ها به طور چشمگيري كاهش مييابد (3).
روش پژوهش: هدف اصلي اين پژوهش بررسي و مقايسه قدرت، استقامت و انعطاف پذيري عضلاني در معلولان ضايعه نخاعي ورزشكار بود. به همين منظور 67 معلول ضايعه نخاعي مرد شامل 37 ورزشكار و 30 غير ورزشكار، كه بصورت غيرتصادفي هدفدار انتخاب شده بودند، به عنوان آزمودني در تحقيق شركت كردند. آزمودني ها به گروه هاي مختلف بر اساس سطح(كلاسبندي ورزشي استوك مندويل) شدت ضايعه و سابقه ورزشي همسان سازي شدند. قدرت، استقامت و انعطاف پذيري عضلاني توسط تستهاي تعديل شده براكپورت و فيتنسگرام مورد آزمون قرار گرفت. براي آناليز آماري از آزمون آناليز واريانس و آزمون تعقيبي بن فروني و آزمونt مستقل استفاده شد. در تمام آزمونها سطح معناداري 05/0≥p در نظر گرفته شد.
نتايج:يافته ها نشان داد كه ميزان فاكتورهاي قدرت، استقامت و انعطاف پذيري عضلاني( قدرت نسبي پنجه برتر و غير برتر، قدرت نسبي پرس سينه، استقامت پوش نشسته، انعطافپذيري تنه و بازوها) در افراد داراي ضايعه در سطوح بالا از افراد داراي ضايعه در سطوح پايين(افراد داراي كلاس پايين تر نسبت به افراد داراي كلاس بالاتر)، كمتر بود. همچنين ميزان قدرت نسبي پرس سينه و استقامت پوش نشسته در افراد داراي ضايعه ناقص بيشتر از افراد داراي ضايعه كامل بود. ميزان قدرت نسبي پنجه برتر و غير برتر در افراد ورزشكار بيشتر از افراد غير ورزشكار بود. ميزان انعطاف پذيري تنه و بازوها در افراد داراي ضايعه ناقص و كامل اختلاف معناداري وجود نداشت. همچنين ميزان قدرت و استقامت افراد با سابقه ورزشي بيشتر نسبت به گروه با سابقه ورزشي كمتر، بيشتر بود، گرچه ميزان انعطاف پذيري بين اين دو گروه اختلاف معناداري نداشت.
بحث و نتيجه گيري: با توجه به اينكه اكثر ويژگي هاي عضله و بخصوص قدرت، استقامت و انعطاف پذيري آن در اثر ضايعه نخاعي دچار اختلال مي گردد، كاهش اثرات زيان بار اين عوامل، اولويت اصلي پزشكان، فيزيوتراپ ها و متخصصان ورزشي درگير با اين افراد مي باشد. در مجموع يافته هاي تحقيق حاضر بر ضرورت تقويت فاكتورهاي آمادگي جسماني به عنوان يك فعاليت حياتي براي بهبود عملكرد روزمره و كاهش اثرات منفي ناشي از معلوليت تاكيد نموده و نشان داد كه معلولين ورزشكار در مقايسه با غير ورزشكاران در مجموع از قابليت هاي قدرتي، استقامتي و انعطاف پذيري بهتري برخوردارند. همچنين به نظر مي رسد كه در ورزش هاي ويلچري مهارت اين افراد در ورزش عامل كنترل نشده اي در كلاسبندي مي باشد كه بايد مد نظر قرار گيرد.