بررسي تاثير چهار هفته تمرين پليومتريك با و بدون مصرف مكمل Q10 بر عملكرد ورزشي و سطوح BDNF و IL6 سرم دختران فعال

مقدمه: امروزه ورزشكاران و مربيان از مكمل ها و تمرينات قدرتي و تركيبي براي افزايش عملكرد و كاهش خستگي عضلاني در ورزشكاران حرفه اي و آماتور استفاده مي‌كنند. هدف از اين تحقيق بررسي تاثير چهار هفته تمرين پليومتريك با و بدون مصرف مكمل Q10 بر عملكرد ورزشي و BDNF و IL6 سرم دختران فعال و ارتباط بين آنها بود. روش شناسي: در اين مطالعه نيمه تجربي 34 دانشجوي دختر رشته تربيت بدني كه از سلامت كامل جسماني برخوردار بودند به طور تصادفي به چهار گروه تركيب (تمرين+مكمل)، تمرين، مكمل و كنترل تقسيم شدند. آزمودنيهاي گروه تمرين و تركيب به مدت 4 هفته تمرينات پليومتريك را هفته اي 3 جلسه انجام دادند. همچنين گروه تركيب و مكمل هر روز 2 بار همراه با وعده غذايي صبحانه و شام مكمل Q10 به ميزان200 ميلي گرم به ازاي هر كيلو گرم وزن بدن دريافت كردند همچنين آزمون هاي پرش عمودي و وينگيت براي اندازه گيري عملكرد ورزشي اجرا شد. سطوح BDNF و IL-6 با استفاده از كيت آزمايشگاهي و روش الايزا اندازه گيري شد. از آزمون T همبسته و مستقل براي بررسي تفاوت درون و بين گروهها و ضريب همبستگي پيرسون جهت بررسي رابطه همبستگي داده ها و همچنين روش One way ANOVAو آزمون تعقيبي Tukyتجزيه وتحليل شد. سطح معني داري 05/0 P≤ در نظر گرفته شد. يافته ها: تمرين پليومتريك و مصرف مكمل Q10 بر سطوح BDNF سرم تاثير معناداري نشان نداد، اما مقدار IL-6 سرم افزايش معني داري داشت، همچنين تمرين و مكمل Q10 موجب افزايش معنادار شاخص خستگي، پرش عمودي دختران فعال شد (P =0/043). بحث و نتيجه گيري: نتايج پژوهش حاضر نشان مي‌دهد كه اجراي يك دوره تمرين پليومترك با و بدون مصرف مكمل Q10 تأثيري بر سطوح BDNF دختران فعال سالم ندارد. همچنين بين BDNF و اينترلوكين-6 ارتباط معني‌داري مشاهده نشد. تمرين بدني باعث افزايش سطوح نروتروفين ها در نخاع (1) و مغز (2) مي‌شود.اينترلوكين-6 بعد از 4 هفته تمرين افزايش داشت. به نظر مي رسد در تمرينات پليومتريك آسيب عضلاني ناشي از تمرين ايجاد مي‌شود كه اين آسيب عضلاني مي تواند بر روي BDNF و IL-6 تاثير داشته باشد به تحقيقات بيشتري براي كشف رابطه بينBDNF، اينترلوكين 6 و خستگي نياز است.