شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
رابطۀ سبكهاي تفكر و هوش معنوي با اثربخشي اعضاي هيئت علمي تربيتبدني
پديدآورندگان :
نعمتيان حميد دانشجوي دكتري مديريت ورزشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات , احمدي رونيزي سميه دانشجوي دكتري مديريت ورزشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات , شهرياري بهمن دانشجوي دكتري مديريت ورزشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات , ابراهيم پور يعقوب دانشجوي دكتري مديريت ورزشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقيقات
كليدواژه :
سبك هاي رهبري , هوش معنوي , اثربخشي
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: از آنجا كه آموزش عالي در تمام جوامع اصليترين عامل پيشرفت و تحول جامعه محسوب ميشود و دانشگاهها به عنوان عامل اجرايي آموزش عالي نقش موثري در توسعه منابع انساني دارند يكي از مهمترين مسائلي كه در ارتباط با نيروي انساني نياز به توجه و بررسي دارد، ويژگيهاي روانشناختي آنها است. در ميان ويژگيهاي رواني مختلف، هوش معنوي به دليل ارتباط مستقيمي كه با سلامت روان و موفقيت تحصيلي دارد، ميتواند مقدمات نيل به اهداف آموزشي را فراهم آورد. به عبارت ديگر هوش معنوي به عنوان يكي از پيش شرطهاي اثر بخشي كاركنان سازمانها ميباشد و در محيطهاي آموزشي به اعضاي هيئت علمي كمك ميكند كه به طور موثري با احساسات و عواطف مختلف افراد برخورد كنند و نيازهاي معنوي افراد را تشخيص دهند. از طرفي يكي از ويژگيهاي هر عضو هيئت علمي كه درگير امر مهم تدريس است، نحوهي تفكر اين افرا است به گونهاي كه همسو بودن سبكهاي تفكرات اين افراد با نوع فعاليت و وظيفهي تدريس كه به آنان محول گرديده است موجب رضايت شغلي و افزايش اثر بخشي آنان در سازمان خواهد بود از اين رو اين پژوهش به دنبال اين است كه به اين سوال كلي پاسخ دهد كه بين هوش معنوي و سبكهاي تفكر با اثربخشي اعضاي هيئت علمي تربيتبدني دانشگاه هاي آزاد اسلامي منطقه 8 چه رابطهاي وجود دارد؟
روشها: روش تحقيق از نوع همبستگي بود. جامعه آماري تحقيق اعضاي هيئت علمي تربيتبدني دانشگاه هاي آزاد اسلامي بود كه تعداد 130 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گيري به صورت تصادفي مرحلهاي بود. براي گردآوري اطلاعات از پرسشنامه-هاي استاندارد اثر بخشي سازماني پارسونز، سبكهاي تفكر استرنبرگ و واگنر و مقياس هوش معنوي جامع (ISIS) استفاده شد كه ميزان پايايي دروني سئوالات توسط آزمون آلفاي كرونباخ مورد تاييد قرارگرفت. براي تجزيه و تحليل دادهها از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چند متغيري گام به گام در سطح معنيداري 05/0 α استفاده شد.
يافتهها: نتايج نشان داد، بين سبك تفكر سلسله مراتبي و هوش معنوي رابطه منفي معنيدار و بين سبك تفكر بيروني و اثر بخشي رابطه معنيدار مثبت وجود دارد. بين سبكهاي تفكر اجرايي، قضايي، سلسله مراتبي و هرج و مرجطلبي و هوش معنوي رابطه معنادار مثبت وجود داشت و بين سبك تفكر كلي با هوش معنوي رابطه معنادار منفي وجود داشت. از بين سبكهاي تفكر، سبك تفكر بيروني بيشترين سهم را در پيشبيني اثر بخشي و سبك تفكر اجرايي بيشترين سهم را در پيشبيني هوش معنوي اعضاي هيئت علمي داشت.
نتيجهگيري: با توجه به اينكه سبك تفكر بيروني و اجرايي بيشترين سهم را در پيش بيني اثر بخشي و هوش معنوي داشتند، بنابراين بايد از طريق برنامهريزيهاي صحيح در دانشگاه و فراهم كردن شرايط به گونهاي اعضاي هيئت علمي را در كسب اين نوع سبك تفكر ياري نمود