شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
تعيين سطح فعاليت بدني و موانع مشاركت ورزشي اساتيد هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي يزد
پديدآورندگان :
رفعتي فرد محمد Rafati2821@yahoo.com دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد , مظلومي محمود آباد سيد سعيد استاد مركز تحقيقات عوامل اجتماعي مؤثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني شهيد صدوقي يزد، يزد، ايران , افشون فريبا كارشناس ارشد مديريت بازاريابي دانشگاه پيام نور كرج، البرز، ايران
كليدواژه :
موانع مشاركت ورزشي , اساتيد دانشگاه , فعاليت بدني.
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: يكي از ابزارهاي مناسب براي دستيابي به سلامت فردي، مشاركت در ورزش است كه لازمه رشد مشاركت، شناخت موانع و عوامل مؤثر بر آن مي باشد. با توجه به اينكه اساتيد دانشگاهها بخش بزرگي از شاغلين عرصه سلامت، در جامعه هستند و مسئوليت خطير ناشي از تعليم و تربيت دانشجويان را بر دوش مي كشند، ضرورت توجه به سلامت روحي، تندرستي جسماني و شادابي و نشاط حاصل از ورزش را آشكار مي سازد لذا اين پژوهش با هدف تعيين سطح فعاليت بدني و موانع مشاركت ورزشي اساتيد هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي يزد انجام گرفت.
روش بررسي: اين مطالعه توصيفي تحليلي و به صورت مقطعي بود. نمونه گيري به روش سرشماري و با توجه به عدم پاسخ تعدادي از افراد، روي 182 نفر از اساتيد هيأت علمي(زن و مرد) دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد انجام شد. داده ها از طريق اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته (پايايي آن با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ 86/0 تعين گرديد)كه براساس مقياس 5 ارزشي ليكرت تدوين شده بود، جمع آوري گرديد سپس با استفاده از نرم افزار SPSS18 و روشهاي آماري توصيفي و آزمون فريدمن و من ويتني مورد تجزيه و تحليل قرارگرفت.
يافته ها: يافته ها نشان داد كه حدود 2/49 درصد از اساتيد، فعاليت ورزشي داشته اند كه با مقايسه سطح فعاليت بدني آنان براساس ميزان مصرف متابوليك (Mets)، مشخص گرديد كه اساتيد زن سطح فعاليت بدني شديدتري نسبت به اساتيد مرد داشته و از نظر آماري معنادار مي باشد (001/0 P=) و در سطح فعاليت بدني متوسط و سبك، بين اساتيد زن و مرد تفاوت آماري معناداري وجود نداشته و براساس آزمون فريدمن، اولويت بندي موانع مشاركت ورزشي مشخص گرديد كه ابتدا موانع درون فردي با ميانگين (49/60)، سپس موانع ساختاري با ميانگين (34/60) و موانع برون فردي با ميانگين (12/19) بيشترين تأثير را در مشاركت ورزشي اساتيد هيأت علمي (زن و مرد) داشته اند.
نتيجه گيري: نتايج اين پژوهش نشان داد كه ترتيب و توالي موانع مشاركت ورزشي اساتيد هيأت علمي تابع موانع سه گانه مدل هرمي كرافورد نبوده و وابسته به شرايط خاصي است كه افراد در آن زندگي مي كنند همچنين بستگي زيادي به شرايط و امكانات موجود دارد بنابراين ضروري است كه مسئولين دانشگاهها با ايجاد بسترهاي مناسب فرهنگي اجتماعي و فرهنگ سازي، زمينه لازم را جهت افزايش مشاركت ورزشي اين قشر فرهيخته فراهم آورند.