شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
بررسي ارتباط شاخصهاي منتخب آمادگي جسماني و آنتروپومتريك با سن تقويمي و سن اوجگيري قد (PHV) در ورزشكاران ردۀ سني كودك و نوجوان
پديدآورندگان :
ايزدي ماني Mani.izadi1989@gmail.com دانشگاه گيلان , سعيدي پيام دانشگاه گيلان
كليدواژه :
باليدگي , سنتقويمي , آنتروپومتريك , آمادگي جسماني , تيپ بدني
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: سنتقويمي مرجع متداول مطالعاتي است كه رشد و عملكرد جسماني را مورد بررسي قرار ميدهند. درحاليكه تفاوتهاي چشمگيري در رشد، باليدگي و عملكرد جسماني در افراد داراي سنتقويمي يكسان وجود دارد. لذادرنظرگرفتن باليدگي در طبقهبندي ورزش كودكان و نوجوانان و تحقيق و بررسي آن امري ضروري به نظر ميرسد. هدف از پژوهش حاضر بررسي طبقهبنديهاي سنتقويمي و باليدگي در همگنسازي ورزشي در ردۀ سني كودكان و نوجوانان ميباشد.
روششناسي: نمونۀ آماري تحقيق حاضر شامل124 ورزشكار پسر از باشگاههاي ورزشي شهر رشت در سهردهي سني 6 تا 8 سال (43n=)، 8 تا10 سال (41n=) و 10 تا 13 سال (40n=) (بترتيب گروههاي يك تا سه) بود. وزن،قد، قد نشسته، طول دودست، ناحيۀ فوقانيدست، ناحيۀ فوقانيپا، پا، پهناي استخوانهاي بازو و ران و ضخامت چربي زيرپوستي با استفاده از روش هفتنقطهاي اندازهگيري شدند.علاوه بر اين آزمونهاي منتخب آمادگي جسماني شامل پرشجفت، 9×4(چابكي) و درازنشست به عمل آمد. همچنين تيپبدني با استفاده از روش هيث كارتر محاسبه و سناوجگيري قد به عنوان شاخص باليدگي با استفاده از روش پيشنهادي ميروالد پيشبيني شد. از ضريب همبستگي پيرسون براي بررسي ارتباط بين اين متغيرها با سنتقويمي و سنتخميني اوجگيري قد (PHV) در داخل گروهها استفاده شد. سطح معنيداري آزمونهاي آماري 05/0 در نظر گرفته شد. كليۀ محاسبات آماري با استفاده از نرم افزارspss نسخۀ 20 انجام گرفت.
نتايج: در هر سه گروه بين سنتقويمي با طول اندامها و تودۀ خالص بدن ارتباط معنيداري وجود داشت، اما در هيچ يك از سه گروه ارتباط معنيداري بين سنتقويمي و تيپبدني مشاهده نشد. علاوه بر اين سنتقويمي با هرسه آزمون آمادگي جسماني در گروه 1 و 3 ارتباط معنيداري وجود داشت .از طرف ديگر نتايج حاكي از اين است كه ارتباط معنيداري بين PHV و نسبت طول پا به قد نشسته در گروه 1 و 3 وجود داشت. همچنين ارتباط معنيدار و معكوسي بين PHV با شاخص تودۀ بدن، وزن چربي و درصد چربي در گروه 2، با شاخص تودۀ بدن در گروه 3 و در هر 3 گروه با مولفۀ اندومورفي وجود داشت. علاوه بر اين بين PHVبا آزمون چابكي در گروه 1، با آزمون پرش جفت و درازنشست در گروه 2، و با آزمونهاي چابكي و درازنشست در گروه 3 ارتباط معنيداري وجود داشت.
بحث و نتيجه گيري: به نظر ميرسد سنتقويمي بر اساس ارتباط معنيدار با شاخصهاي منتخب آمادگي جسماني جهت طبقهبندي ردههاي سني كودكان و نوجوانان نسبت به PHV شاخص مناسبتري است. با اين حال PHV نسبت به سنتقويمي شاخص دقيقتري براي تعيين وضعيت مورفولوژيك اين ردههايسني محسوب ميگردد. لذا اگرچه طبقهبندي متداول سنتقويمي، از دقت بالايي در تعيين وضعيت مورفولوژيك اين ردههاي سني ندارد، اما ميتواند براي همگنسازي گروههايورزشي مناسب قلمداد گردد.