شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
تأثير8 هفته مكملياري ويتامين D بر عملكرد فوتساليستهاي زن ناشنوا اعزامي به مسابقات جهاني تايلند 2015
پديدآورندگان :
عليمرادي كرم اله Dr_k_alimoradi@yahoo.com دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي , نيكويه بهاره استاد انستيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي كشور , سلگي زهرا دانشگاه تربيت مدرس , رواسي علي اصغر دانشگاه تهران , رضا نيستاني تيرنگ استاد انستيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي كشور
كليدواژه :
ويتامينD , قدرت عضلاني , توان بي هوازي , فوتسال
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: ويتامين D در تنظيم همئوستازي كلسيم و فسفات بدن، سنتز پروتئين، تنظيم رشد و عملكرد سلولي عضلات اسكلتي دخالت دارد(1). تنظيم عملكردهاي حياتي از طريق ويتامين D در ورزشكاران سالني كه كمتر در معرض پرتو فرابنفش قرار ميگيرند اهميت فراوان دارند. ورزشكاران سالني جهت بهبود عملكرد بايد سطح سرمي ويتامين D خود را به حد مطلوب 40 نانوگرم برميلي ليتر برسانند. هدف تحقيق حاضر تأثير 8 هفته مكملياري ويتامين D بر عملكرد فوتساليستهاي زن تيم ملي ناشنوا اعزامي به مسابقات جهاني تايلند2015 بود.
روش شناسي: پژوهش حاضر از نوع نيمه تجربي و به شكل آزمايشگاهي انجام شد. نمونه آماري اين پژوهش را 16 فوتساليست زن عضو تيم ملي ناشنوايان اعزامي به مسابقات جهاني تايلند2015 (سن3.14±26.43سال، قد 4.23±154.25سانتيمتر، وزن 3.46±57.17كيلوگرم) بود كه با آرايش تصادفي به دو گروه مكمل (50000 واحد ويتامينD درهفته) و دارونما تقسيم شدند. آزمودني ها 120 دقيقه قبل از فعاليت ويتامينD و دارونما را به روش سه سوكور مصرف كردند. از آزمودنيها آزمونهاي حداكثر قدرت عضلات پا، حداكثر توان بيهوازي و نيز 5 سي سي نمونه خون ناشتا از وريد آنتيكوبيتال قبل و بعد از آزمون گرفته شد. برنامه تمريني شامل يك دوره برنامه تمرينات مشابه تداومي، تناوبي، مقاومتي و اختصاصي فوتسال براي هر دو گروه بود. براي تحليل دادهها از آزمونهاي كولموگروف اسميرنوف، تحليل واريانس مكرر و آزمون تعقيبي بانفروني با سطح معنادار P ≤0.05 و نرم افزار SPSS/21 استفاده شد.
نتايج: نتايج تحليل واريانس اندازهگيري مكرر متغيرهاي پژوهش با عامل بين گروهي نشان داد كه سطح سرمي ويتامين D صرف نظر از نوع مكمل و نوع گروه تغيير معنيداري كرده است(T14=21.02,P=0.00). آزمون تعقيبي تفاوت معنيداري بين گروه مكملياري و دارونما را نشان داد(P≤0.05). تفاوت معنيداري در سطح سرمي ويتامين D در طول 8 هفته در گروه مكملياري مشاهده نشده است(T14=7.98,P=0.13). بررسي آماري متغيير حداكثر قدرت عضلات پا، بيان گر تغيير معنيداري در طول زمان در هر دو گروه بود(T14=21.49,P=0.00) اما عامل بين گروهي نشان داد كه حداكثر قدرت عضلات پا صرفنظر از نوع مكملياري و نوع گروه تغيير معنيداري نكرده است(T14=0.108,P=0.74). همچنين نتايج آماري نشان داد كه متغير حداكثر توان بيهوازي، در هيچكدام از گروهها در طول زمان تغيير معنيداري نداشته است و بعلاوه تفاوت معنيداري بين دو گروه نيز مشاهده نشد(P≥0.05).
بحث و نتيجه گيري: نتايج تحقيق حاكي از تغييرات معنيداري در سطح سرمي ويتامينD، با افزايش (1.78%) در گروه مكملياري و كاهش (5.17%) در گروه دارونما بود. حداكثر قدرت عضلات پا طي 8 هفته تمرين در هر دو گروه با افزايش همراه بود. هر چند سطح سرمي ويتامينD بعد از يك دوره مكملياري به بيش از 19 نانو گرم بر ميليليتر بهبود يافت، اما براي القاء پاسخ فيزيولوژيك عضله اسكلتي و ارتقاء عملكرد ورزشكاران كافي نبوده و به سطح سرمي بالاتري نياز است. يافتههاي تحقيق ميتواند در هدفگذاري تمرينات تخصصي ورزشكاران رشتههاي سالني به ويژه در زمستان، مورد استفاده قرار گيرد.