شماره ركورد كنفرانس :
3882
عنوان مقاله :
تاثير تجربيات قبل از الگودهي مشاهده اي ماهر در يادگيري تكليف ليوان چيني
پديدآورندگان :
زارعيان احسان دانشگاه علامه طباطبايي , حاصلي پري pari.haseli@yahoo.com دانشگاه علامه طباطبايي , ارغند زهره دانشگاه علامه طباطبايي
كليدواژه :
يادگيري مشاهده اي , الگوي ماهر
عنوان كنفرانس :
نهمين همايش بين المللي تربيت بدني و علوم ورزشي
چكيده فارسي :
مقدمه: يادگيري مشاهده اي يكي از مهم ترين ابزارهاي اكتساب و پالايش مهارت هاي جديد است. باتوجه به نظريه بندورا براي الگودهي موفق به چهار زير فرايند توجه، يادداري، اجرا و انگيزش نياز است.هنگام يادگيري يك مهارت حركتي پيچيده، توجه و يادداري از كليدي ترين اجزاي الگودهي هستند كه به اجراي موفق يادگيرنده كمك مي كنند، بنابراين استفاده از روش هايي كه بتواند با تاثير بر الگو و ويژگي هاي نمايش حركتي باعث جلب توجه شوند اهميت زيادي دارند (2). ويليامسون و همكاران (2008) در تحقيقي قبل از الگودهي، براي يك گروه شرايط آساني فراهم كردند تا در تكليف مورد نظر به موفقيت برسند، اما شرايط ايجاد شده در گروه ديگر به گونه اي دشوار بود تا آزمودني ها به هدف تكليف دست نيابند. نتايج نشان داد كودكاني كه تجربه شكست قبلي داشتند در تقليد از الگو دقيق تر عمل مي كردند (3). هدف تحقيق بررسي تاثير تجربيات قبلي بر الگودهي مشاهده اي ماهر در تكليف ليوان چيني بود.
روششناسي: نمونه اين تحقيق نيمه تجربي 45 دانشجوي دختر (5/2± 5/22) از دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي بودند كه پس از پيش آزمون و همگني آزمودني ها، به طور تصادفي در سه گروه (دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل) گزينش شدند. تفاوت بين سه گروه در نوع تجربه اي بود كه قبل از ارائه الگوي ماهر براي آزمودني ها فراهم سازي مي شد. گروه اول تجربه شكست داشتند و گروه دوم تجربه موفقيت و گروه كنترل هيچ تجربه قبلي نداشتند. بعد از ارائه الگوي ماهر هر سه گروه به اجراي تكليف در چهار بلوك شش كوششي پرداختند و بعد از 24 ساعت آزمون يادداري گرفته شد
نتايج: نتايج آزمون تحليل واريانس با اندازه هاي مكرر نشان داد كه اثر اصلي تمرين (41/0 = 2η؛001/0 = p ؛98/29= (4،168)F) و اثر اصلي گروه (28/0= 2η؛001/0 = p ؛45/8= (2،42)F) معنادار بود، اما اثر تعاملي گروه و تمرين معنادار نبود (p=0.2). در بررسي تفاوت بين گروهي، از آزمون تعقيبي بونفروني استفاده شد. نتايج حاصل از اين آزمون نشان داد كه بين گروه با تجربه موفقيت و گروه با تجربه شكست (001/0 = p)و گروه كنترل (02/0 = p) تفاوت معنادار وجود داشت. همچنين بين گروه با تجربه شكست و گروه با تجربه موفق (001/0 = p) تفاوت معنادار بود، گروه تجربه شكست عملكرد بهتري نسبت به گروه تجربه موفق و كنترل داشتند.
بحث و نتيجهگيري: نتايج نشان داد كه تجربه شكست بهتر از تجربه موفقيت به يادگيري ليوان چيني كمك مي كند. كه اين يافته با ويليامسون (2008) همخواني داشت. نوآموز از طريق مشاهده شكست ديگران استنباط ميكند كه براي موفقيت در تكليف نيازمند استفاده از شكل ديگري از اجراست. بنابراين به روش اجراي الگوي ماهر توجه بيشتري مي كند.اين توجه باعث شده يادگيري گروه تجربه شكست بهتر از گروه تجربه موفقيت باشد. اين نتايج موافق نظريه بندوراست (1968) كه طبق آن افراد از طريق مشاهده صرف چيزي ياد نمي گيرند. لذا پيشنهاد مي شود قبل از الگودهي ماهر از تجربيات پيشين شكست استفاده شود.