بررسي و شناسايي موانع اجراي روش هاي نوين تدريس تربيت بدني پايه اول (كلاس هفتم) مدارس استان خوزستان و مقايسه آن با كشورهاي منتخب بر اساس مدل بردي

دراين پژوهش موانع اجراي روش هاي نوين تدريس تربيت بدني پايه اول (كلاس هفتم ) بررسي و بر اساس مدل بردي با كشورهاي آلمان، انگليس، چين و تركيه مقايسه شده است. جامعه آماري پژوهش حاضر را تمام دبيران تربيت بدني زن و مرد آموزشگاه هاي مقطع متوسطه اول استان خوزستان در سال تحصيلي 93 – 92 را شامل مي شود. از ميان روش هاي مطالعه تطبيقي روش جرج بردي كه شامل چهار مرحله توصيف، تفسير، همجواري و مقايسه است، استفاده شده است. ابزار اندازه گيري در پژوهش حاضر يك پرسشنامه استاندارد شده مي باشد كه در تحقيق خان محمدي مورد استفاده قرار گرفته و ضريب آلفاي آن 89% بدست آمده، سپس جهت تجزيه و تحليل داده هاي توصيفي از آماره هاي نظيرجدول فراواني، درصد، نمودارستوني، ميانگين و انحراف معيار و از آمار استنباطي جهت بررسي آزمون فرض هاي تحقيق آزمون هاي آماري تي تك نمونه اي، آزمون همبستگي پيرسون، آزمون تي مستقل و آزمون تحليل واريانس يكراهه، مورد استفاده قرار گرفته است. مهم ترين دستاورد اين پژوهش اين است كه مي بايست برنامه درس تربيت بدني آموزش و پرورش ايران با ديدگاه وسيع تر تدوين شود و اول از همه اكثر معلمان و افرادي كه در امر آموزش درس تربيت بدني در گير هستند. بايد تمام فرآيند را به هم وصل كنند و نقش فعالي در طي آماده كردن برنامه آموزش تربيت بدني به عهده گيرند. اين پژوهش نشان مي دهد موانع در اجراي روش هاي نوين تدريس تربيت بدني مربوط به معلم، دانش آموز، برنامه ريزي آموزشي و امكانات؛ به ترتيب عبارتند از: عدم بكارگيري روش هاي نوين تدريس در فرآيند آموزشي درس تربيت بدني، عدم علاقه مندي دانش آموزان به كلاس درس تربيت بدني، عدم استفاده از روش هاي علمي و كمبود فضاي آموزشي مي باشد كه در مولفه هاي دو و چهار رابطه معني دار با كشورهاي منتخب يافت شد.