شماره ركورد كنفرانس :
3911
عنوان مقاله :
ترجمه موسيقايي، راهگشاي فهم فلسفه ميان فرهنگي
پديدآورندگان :
گودرزي مرتضي دانشگاه علامه طباطبائي
تعداد صفحه :
13
كليدواژه :
زبان , زيباشناسي , هنر , ترجمه موسيقايي , فلسفه ميان‌فرهنگي
سال انتشار :
1395
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي ترجمه در فضاي ميان فرهنگي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
مسئله زبان در فهمِ فلسفه هاي گوناگون، يكي از مهم‌ترين موانع و تنگناها محسوب مي-شود كه در بسياري موارد، ترجمه تواناييِ رفع آن مشكلات را ندارد. يافته هاي هرمنوتيكي و فيلولوژيكيِ نوين و توصيف ناپذيري، تعريف ناپذيري و ترجمه‌ناپذيريِ برخي آموزه ها و درون مايه هاي فلسفي و انديشه ها در فرهنگ هاي مختلف كه گاهي راه همفكري و مفاهمه را مسدود مي كند، ناكارآمديِ ترجمه ادبي و آكادميك را به‌وضوح نشان مي دهد. در اين ميان، شايد بتوان ترجمه اي شايستۀ فلسفۀ ميان فرهنگي يافت كه از مرزهاي ادبيات فراتر برود و در وادي هنر نقش خود را ايفا كند. اين نوع ترجمه كه در اين مقاله با عنوان ترجمه موسيقايي تعريف مي شود، مبتني بر نوعي تجربه بنيادي است كه در زيباشناسيِ انسان شناختي، قابل‌دريافت است. اگر بتوان به روح زبان ـ و نه شكل و صورتِ آن ـ دست يافت، ترجمه ميان‌فرهنگي به فهم فرهنگي منجر خواهد شد. ذات فرهنگ در روح زبان تجلي مي يابد. تجربه تاريخيِ انسان شناختي حاكي از آن است كه زبان مشتركِ فرهنگ ها، در قالب هنر و با دركِ حس استحساني مي تواند قابل‌فهم باشد. همان‌طور كه ويژگي هاي انساني به لحاظ زيست-شناختي و تا حدودي جامعه شناختي يكسان است، دريافت هنري كه جزئي از هويّت انساني است، در پديده هاي فرهنگي خود را نشان مي دهد؛ ازاين‌رو ابرازگريِ آن، مستلزم زباني متفاوت است كه در بند تنگناهاي زباني گرفتار نشود و در مرزهاي توصيف ناپذيريِ مفاهيم به تكلّف نيفتد. ترجمۀ موسيقايي، «راه» آغاز گفت‌و‌گو براي همه فرهنگ ها است. البته ترجمه موسيقايي، مانند هر ترجمه ديگري از سه وجه ساختاري، محتوايي و روايي برخوردار است. همان‌گونه كه يك قطعه موسيقي بايد آفريده شود، مفهوم فلسفي نيز در زمينه فرهنگيِ خود خلق مي شود و با ساختاري موزون عرضه مي شود و همانند يك ملودي، كه محتوايي نيوشايي و تجربي دارد، پديده فرهنگي نيز بايد ضمن تجربه اي شهودي دريافت شود. از طرف ديگر، ترجمه موسيقايي بايد روا باشد؛ يعني اعتبار آن در هارمونيِ آن حس شود. شايد تصور شود طرح ترجمه موسيقايي در اين مقاله، انتزاعي و شاعرانه است؛ اما وجود نمونه هايِ انضماميِ آن، مانند دريافت هنريِ دائو توسط هيدگر يا هم نواييِ تجربۀ نابِ نيشيدا و ويتگنشتاين مي تواند اين فرضيه را تأييد كند.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت