شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
قصه و تمثيل از ديد غزالي و مولانا
پديدآورندگان :
كمال الديني سيدشهاب kamaladdini@pnu.ac.ir دانشجوي دانشگاه تهران , كمال الديني سيدمحمدباقر kamaladdini@pnu.ac.ir دانشيار دانشگاه پيام نور
كليدواژه :
قصه , تمثيل , مثنوي , احياءالعلوم , مولوي , غزالي
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
داستان و قصه در بين بسياري از اقوام و ملتها سابقه اي ديرينه دارد. اهميت قصه و داستان بر كسي پوشيده نيست. زيرا معاني در داستان كاملا عيني و محسوس مي گردد و مخاطب، وقايع و سرانجام آن را زودتر در مي يابد. گويندگان فارسي زبان نيز از متقدم تا متاخر، از مضامين اخلاقي، عرفاني، آئيني و ديگر معاني اين نوع ادبي بهره گرفته اند. تمثيل هم كه به معناي مثال آوردن مي باشد، از دير زمان در سخنوري و درك مفاهيم نقش مهمي را بر عهده داشته و دارد. اين موضوع در كتب كهن و آسماني نيز به چشم مي خورد چرا كه اين امر يعني مثل زدن و تمثيل آوردن از خشكي كلام مي كاهد. مولوي در مثنوي خود سعي دارد با بيان قصه، مانند معلمي دلسوز باشد و آدميان را به خير و سعادت راهبر شود. غزالي هم با وجود مخالفت با قصه گويان، موافق قصه هاي قران است. چون معتقد است قصه هاي قراني شرايط اخلاقي و تربيتي و ديني را داراست. ازين رو همه را به تفكر و تدبر در آيات قران دعوت مي كند. تمثيل هم به نحو بسيار زيبائي در احياءالعلوم و مثنوي به كار برده شده است. به طوري كه هم مولانا و هم غزّالي، تمثيل را مؤثّرترين اسلوب ادبي ميدانند. در اين مقاله كه به روش تحليلي – توصيفي نوشته شده است، قصص و تمثيلات مثنوي و احياءالعلوم تحليل و بررسي شده اند.