شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
مفهوم عرفاني مرگ از ديدگاه مولانا در مثنوي
پديدآورندگان :
قنبرپور زهرا z_ghanbarpour@ymail.com دكتراي فلسفه تعليم و تربيت
كليدواژه :
مفهوم مرگ , انواع مرگ , ساختار مفهومي مرگ , تحليل مفهومي مرگ , مثنوي مولوي
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
پرسش از علت آفرينش، از نخستين و مهمترين مسائلي است كه انسان همواره با آن روبهرو بوده و در پي يافتن پاسخ آن برآمده است. نقطهي مقابل آفرينش، مرگ است و انسان، از آنجا كه هميشه با اين پديده مواجه و از آن گريزان و ترسان بوده است.مولانا معتقد است كه هيچ چيز جز ذات پاك خداوند بلند مرتبه وجود حقيقي ندارد .در واقع مفهوم مرگ در مثنوي، پديده و واقعيتي است جاري در متن زندگي، كه انسان در حيات جسماني خود بارها آن را تجربه ميكند .اين انديشه از آنجا ميخيزد كه مولانا مرگ را اعم از مرگ جسماني و داراي مراتب و گونههاي گوناگوني ميداند. هدف از تدوين اين مقاله، بررسي مفهوم مرگ در مثنوي معنوي است و در آن، ضمن تحليل مفهومي مرگ، به معاني مختلف مرگ از ديدگاه مولانا و انواع و طبقات مرگ پرداخته شده است. روش اجراي اين پژوهش، كتابخانهاي و منبع اصلي كتاب مثنوي معنوي به عنوان شاهكار مولانا جلال الدين محمد است. شايد در نگاه نخست، به نظر آيد كه بيان او در اين موارد، بياني مجازي است و مولوي، قصد تشبيه و نمادسازي دارد، اما از يك سو دلايل و مباني اعتقادي كه در حمايت از آنها ارائه مي كند، و از سوي ديگر پيامد ها و نتايجي كه وي از ارائه اين بحث ميگيرد، نشان ميدهد كه در ذهن مولانا براي مرگ و ساختار مفهومي آن الگوي مشخصي و مستدلي وجود داشته است كه با ژرف نگري در ابيات مثنوي بدست مي آيد.