شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
مولوي، شخصيتپردازي كاهل بررسي چهار داستان عاشقانۀ مثنوي معنوي
پديدآورندگان :
كيخا نگين n_kaykhaebs@yahoo.co كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي. , هوشيار مسعود Masoud9173850@gmail.com كارشناسي ارشد زبان و ادبيات فارسي.
كليدواژه :
شخصيتپردازي , مولوي , مثنوي معنوي , داستان عاشقانه.
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
جلالالدين محمد مولوي در كتاب مثنوي معنوي براي تبيين مفاهيم عرفاني مدِ نظرش از داستانهاي مختلفي استفاده ميكند. وي در اينباره از هر نوع داستاني بهره ميگيرد تا دستگاه انديشگانياش را براي مريدان تبيين كند. دراينميان، داستانهاي عاشقانه يكي از انواع داستانهاييست كه براي تبيين دغدغههايش بهكار ميگيرد. از ديدِ ساختاري، يكي از عناصر مهم روايتِ داستان، شخصيتپردازيست. در پژوهش پيش رو نشان دادهايم كه مولوي توجه چنداني به اين مقوله نشان نميدهد. درنتيجه شخصيتهايي را كه ميآفريند اغلب ساده و بياهميت هستند و مخاطب از جزئيات ظاهري و دروني آنها آگاه نميشود. درواقع مولوي توجه چنداني به فرم و ساختار داستانپردازي ندارد؛ بلكه بيشتر براي محتواي داستان و بازتاب انديشۀ خود اهميت قايل است. بههميندليل، خوانندۀ مثنوي در سلوك رفتارِ داستانيِ مولوي با شخصيتهاي بهكارگرفتۀ او در داستان چندان آشنا نميشود. درواقع يافتههاي ما نشان ميدهد كه مولوي شخصيتآفرين نيست. بههميندليل، تلاش چنداني براي آفرينش شخصيت نميكند. نمونۀ همين بيتلاشي، در داستانِ عاشقانه از كاربستِ شخصيتهاي معروف و ازپيشآمادهاي مانند ليلي و مجنون استفاده ميكند تا بهكمك پيشينۀ فرهنگي آنها نيازي به تلاش براي شخصيتپردازي نداشته باشد و بتواند بهسرعت پيام نظريِ داستانش را بازتاب دهد.