شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
بررسي آموزه هاي اخلاقي مولانا در« مثنوي معنوي»
پديدآورندگان :
شالچي سيمين shalchi.s98@gmail.com دانش آموختة مقطع كارشناس ارشد زبان و ادبيّات پارسي
كليدواژه :
ادبيّات , اخلاق , عرفان , خير , شرّ , مولانا , مثنوي.
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
«اخلاق» از موضوعات ديرينة تاريخ انديشه انساني است كه همواره موجب اشتغال فكري فلاسفه بوده است. آدميان در مرحلهاي از تاريخ پديداري خود رفته رفته برخي چيزها را ارزشمند تلقّي كردند كه به تبع آن، تفكر ابتدايي انسان وارد مرحله مفهوم سازي شد و مفهوم سازي، موجب پديدار شدن گزارة «خوبي» يا «خير» در ذهن انسان گشت و اين شروع تفكّر اخلاقي انسان بود. وقتي كُمونهاي اوليّه شكل گرفتند، دو مفهوم عمدة «عُرف» و «تابو» در ساختار اجتماعي شان مشهود بود؛ «عُرف»، مجموعه قواعدي بود كه جامعه به صورت سنتي آن را پذيرفته بود و موجبات انتظام اجتماعي را فراهم ميآورد. مفهوم «عُرف» با گام برداشتن جوامع به سمت تمدّن، تبديل به مفهوم قانون شد. «تابو» نيز مجموعهاي از رفتارها و گفتارهاي ناهنجار اجتماعي بود كه از نظرگاه آيين و مذهب اقوام، ممنوع و نكوهيده قلمداد مي شدند؛ مفهوم «تابو» هم در سير تطوّر اجتماعات، با مرور زمان به مفهوم اخلاقيّات بدل گشت. سپس تر، با شكل گيري نخستين جوامع مدني، باليدن آرمانها، تكامل هوش بشري و نيز قابليّت تأمّل دربارة حيات و عالم، انسان، ارزش گذاري نيازها و خواستههاي خود را امري جدّي و تا حدّي حياتي به شمار آورد. مترتّب بر اين امر، آدميان براي هر چيزي كه در آن منفعتي احساس ميكردند، ارزش قائل شدند و بدين طريق مفهوم «خير» گسترش يافت. حضرت مولانا جلال الدّين بلخي، از اهمّ انديشه ورزان مشرق زمين است كه شُمول آراي او بر ساحت هاي عديده اي از تفكر بشري، محلّ ترديد نيست. در اين ميان، «اخلاق» نيز همواره يكي از موارد استمساك او در جهت تعليم مراتب تهذيب نفس آدمي است. مشخّصة بارز وي كه موجب تمايزش با سايرين در پردازش به اين امر مي شود، رويكرد عرفاني اوست.