شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
تبيين معنازدايي در غزليات شمس با رويكرد عصب روانشناسي دين و رفتارگرائي بلومفيلد
پديدآورندگان :
صفّاري محمدشفيع saffari@ikiu.ac.ir استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه بين المللي امام(ره) قزوين , شهرامي محمدباقر . dr.mshahrami@gmail.com استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه بين المللي امام (ره) قزوين
كليدواژه :
غزليات شمس , معنازدايي , عصب روانشناسي دين , رفتارگرائي بلوم فيلد.
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
غزليات شمس همواره به عنوان يكي از مهمترين متون كهن ادب فارسي كه داراي ابداعات زباني و تصويري فراوان مي باشد، مورد توجه و بررسي پژوهشگران مختلف بوده است. در ميان اين ابداعات و برجسته سازيهاي زباني، غزلياتي كه در آنها كلمات و اصطلاحات مبهم و بي معنا به كار رفته اند داراي بسامد قابل ملاحظه اي هستند به طوري كه از مختصات سبك شخصي مولوي در اين اثر محسوب مي شوند. در اين اثر با توجه به دو رويكرد روان-شناسانه و زبان شناسانه يعني عصب روانشناسي دين و رفتارگرائي بلوم فيلد به فلسفه وجودي اين گونه غزليات در ديوان شمس پرداخته شده است. نظريه رفتارگرايي بلوم فيلد نظريه اي تركيبي از زبان شناسي ساختگرا و مكتب روانشناسانة رفتارگرايي است اما تفاوتهاي زيادي با مكتب رفتارگرايي هم دارد، همچنين با عصب شناسي رواني مي توان به فلسفه وجودي حالات عرفاني و تجارب مذهبي پي برد. تا كنون محققان بسياري در مورد اين گونه غزليات مولوي اظهار نظر كرده اند كه فصل مشترك تمام اين نظريات اين است كه مولانا با اين سبك عمدي به دنبال ايجاد موسيقي و گوشنوازي اشعارش بوده حال آنكه به زعم اين مقاله، مولانا در سرودن اين اشعار تجربه محور عمدي نداشته و كاركرد مغزش منجر به سرودن اين غزليات شده به علاوه اينكه پاره گفتارهاي مبهم و بي معناي اين غزليات بنا بر زعم بلوم فيلد ناشي از دو عملكرد رخدادهاي عملي مقدم و مؤخر ذهن مولاناست.