شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
زبان مولانا و انسجام
پديدآورندگان :
محجوب فرشته F.Mahjoub1354@ yahoo.com استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور
تعداد صفحه :
15
كليدواژه :
مولانا , مثنوي معنوي , غزليات شمس , انسجام كلام
سال انتشار :
1396
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
آنچه متن را يك پارچه مي كند و از نوشته هاي پراكنده متمايز مي سازد انسجام است. انسجام متن حاصل روابط جمله ها با يكديگر است و مفهومي است كه به اتصال جملات اشاره دارد. اين اتصال زماني رخ مي دهد كه يك عامل در بخشي از سخن به عاملي در بخش ديگر پيوسته باشد. در اين حالت رابطة انسجامي شكل مي گيرد و متن شكل خواهد گرفت. در شعر نيز پيام شاعرانه به كمك ادراك انسجام‌ دروني شعر و ارتباط عناصر ادبي آن با يكديگر عينيت مي‌يابد. بر اساس زبان شناسان نظريه پردازي همچون هاليدي عناصر انسجام متن به سه دستة « دستوري، واژگاني و پيوندي » تقسيم مي شود كه هر كدام شامل چند زيرمجموعه است. مقالة حاضر به تحليل زبان مولانا بر اساس شاخص هاي انسجام زبان خواهد پرداخت. از استنتاج حاصل از اين امر مي توان دريافت زبان مولانا از انسجام و پيوستگي خاصي برخوردار است. اين انسجام در مثنوي و ديوان شمس به روش هاي متفاوتي ايجاد شده است. در غزليات شمس انسجام هم در محور افقي و هم در سرتاسر محور عمودي كاملا آشكار است. شيوه هاي انسجام در مثنوي در مقايسه با ديوان شمس آشكارتر است. از آن جاكه مثنوي يك متن روايي است، مانند بيشتر متون روايي، يكسان بودن مبتدا يا آغازه در سراسر روايت، نوعي پيوستگي ايجاد مي كندكه سبب مي شود ذهن خواننده با متن درگير باشد. اگر چه مثنوي از روايات و تمثيلات گوناگون تشكيل شده است كه شايد گاهي نوع ارتباط و پيوستگي اجزاي آن آشكار نباشد ولي وجود اين انسجام مشهود است. . مولانا به هنگام گشودن باب موضوعي تازه در خلال يك روايت، به شكلي اين عمل را انجام مي دهد كه رشتة كلام گسيخته نشود؛ از اين رو با وجود چندين حكايت و موضوع فرعي كه در دل يك روايت قرار دارد، نظم منطقي داستان از ميان نمي رود.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت