شماره ركورد كنفرانس :
3912
عنوان مقاله :
مطالعة تطبيقي عشق از ديدگاه مولانا و رويس بروك
پديدآورندگان :
خاتمي نيا ميثم m.khataminia@gmail.com دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي. دانشگاه علامه طباطبايي
كليدواژه :
عشق , عرفان , مولانا , رويس بروك
عنوان كنفرانس :
سومين همايش ملي متن پژوهي ادبي
چكيده فارسي :
عشق نزد مولانا و رويسبروك، مدل و سبكي از زندگي نيز است كه فقط مختص عاشقان ميباشد. از ديدگاه مولانا عشق شامل پنج مولفه و بُعدِ درد، آتش، مستي، شمس و نيستي است و از ديدگاه رويسبروك هفت مولفه و بُعد، شامل يكي شدن خواستة بنده با خواستة خداوند، فقر، پاكي جسم و جان، تواضع، كوشيدن براي ورود به شكوه الهي و بارگاه خداوند، اتحاد با تثليث همراه با مراقبة محض و آخرين مورد فنا در ذات خداوند ميباشد. مطالعة تطبيقي اديان روشي علمي و ابزاري مناسب براي شناخت و تجزيه و تحليل اديان است. اديان اسلام و مسيحيت دو دين عمده و بزرگ حال جهان را تشكيل ميدهند كه بيشترين مومنان به اين دو دين تعلق دارند. مبحث عرفان در حوزه دين يكي از مهمترين بخشهاي هر ديني را تشكيل ميدهد عارفان هر ديني گويي حقيقت دينشان را متجسم در زندگي و نگرش عرفاي دين خود ميبينند. در دين اسلام، مولانا سرشناسترين عارف در قرن هفتم هجري است و در دين مسيحيت، رويس بروك عارف و راهب مسيحي در قرن چهارده ميلادي با آثاري كه از خود به جا گذاشته است در عرفان مسيحي تاثير بسزايي دارد. هم عصر بودن اين دو عارف و مطالعه در آثار و احوالشان فرصت نيكويي است تا به بررسي مسايل مورد نظر خود و ديدگاهايي كه در آن عصر مطرح بوده است بپردازيم. جايگاه عشق در اديان و به خصوص در عرفان ديني ميتواند در فهميدن رسالت اديان براي كمك به بشر براي دريافت حقيقت زندگي بهتر كمك كند.