نقش سرمايه اجتماعي و رسانه ها در باز توليد قدرت سياسي

در سال های اخیر، صحنه و آرایش تقابل های سیاسی به گونه ای شگفت انگیز دچار تحول گردیده و به تبع آن، مفاهیمی چون «قدرت» و «امنیت» ملی، در فضای جغرافیای سیاسی نوین نیز دستخوش دگرگونی شده است و در این میان، نقش و ابعاد گوناگون «سرمایهٔ اجتماعی» و سهم آن در تولید «قدرت ملی» یك كشور، مورد توجه روزافزون اندیشمندان واقع گردیده است. در محیط های نوظهور ژئوپلیتیكی، «رسانه ها» از نقش بسیار مهمی در شكل دادن به قدرت ملی هر كشور برخوردار شده و مطالعه این نقش آفرینی در حوزه «ژئوپلیتیك رسانه ها، مورد تاكید روز افزون قرار می گیرد. هر دو متغیر «سرمایه اجتماعی» و «رسانها، از اهمیت زیادی در میزان مشاركت، انسجام، اعتماد، وفاداری ملی و نهایتا مشروعیت سیاسی برخوردار بوده و مقالهٔ حاضر تلاش دارد نقش این دو متغیر در بازتولید قدرت سیاسی را مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق مبتنی بر مطالعات استادی و تحلیل محتوا، می باشد و نتیجه حاصل شده نیز مبین وجود رابطه معنادار و قاطع میان «سرمایه اجتماعی» و «رسانه اها در بازتولید قدرت سیاسی واحدهای سیاسی می باشد.