اثربخشي آموزش مهارتهاي حل مسئله بر تفكر انتقادي و مسئوليت پذيري دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهرچهارباغ

هدف اين تحقيق اثربخشي آموزش مهارتهاي حل مسئله بر تفكر انتقادي و مسئوليت پذيري دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر چهارباغ است .روش تحقيق از نظر هدف كاربردي بوده و از نظر روش شبه تجربي است و جامعه آماري شامل 12500 نفر از دانش آموزان دوره تحصيلي متوسطه سال 95-96 است كه براساس نمونه‌گيري غير تصادفي تعداد 30 دانش‌آموز به طور هدفمند از مدرسه انتخاب شدند. براي جمع آوري اطلاعات ازدوپرسشنامه استاندارد، سنجش ميزان مسئوليت‏پذيري دانش آموزان كردلو (1389)وآزمون مهارت‏هاي تفكر انتقادي كاليفرنيا (1989) استفاده شد. خليلي نيز پايايي پرسشنامه مهارت‏هاي تفكر انتقادي كاليفرنيا را 82/ 0 گزارش كرده است.در مورد پرسشنامه سنجش ميزان مسئوليت‏پذيري دانش آموزان، روايي آن به اثبات رسيد. در مورد اعتبار آزمون، براساس روش تحليل‌ آماري، آلفا كرونباخ اين آزمون داراي اعتبار 9/ 0 گزارش شد. براي تجزيه و تحليل اطلاعات جمع‌آوري شده به دو روش توصيفي و استنباطي عمل مي شود. به عبارت ديگري در تجزيه و تحليل توصيفي ابتدا داده‌هاي جمع‌آوري شده با تهيه و تنظيم جداول توزيع فراواني و سپس به كمك نمودار نقاط پراكندگي نمايش داده شده وسرانجام شاخص مركزي(ميانگين)وشاخص پراكندگي(انحراف استاندارد)بدست خواهد آمد. از طرف ديگر تحليل استنباطي از روش آماري تحليل كواريانس(anova)به منظور بررسي فرضيات استفاده خواهد شد. نتايج تحقيق نشان داد آموزش مهارت حل مسئله در تفكر انتقادي دانش آموزان تأثير داردونيزآموزش مهارت حل مسئله درمسئوليت‌پذيري دانش آموزان تأثير دارد.دليل اين امر مي تواند اين باشد كه دانش آموزاني كه باروش حل مسئله آموزش ديده اند گرايش و آمادگي كسب كنند كه باعث شودبتوانندبابررسي ومطالعه يك مسئله از ديدگاه هاي متفاوت بپردازندوديدگاه انتقادي داشته باشند و از طرفي به دانش آموزان جنبه هاي شناختي و روابطي و عزت نفس را مي آموزد كه اين امر موجب ايجاد حس مسئوليت پذيري در آنها مي شود . به دليل عوامل گفته شده پيشنهاد محقق بعد از اجراي اين پژوهش به سازمان آموزش و پرورش اين است كه هر چه بيشتر آموزش حل مسئله را در مدارس و در سطوح مختلف به كار گيرد.