شماره ركورد كنفرانس :
3990
عنوان مقاله :
مقايسه نيازهاي رواني و استرس ادراك شده براساس آزمون اندريافت كودكان و ترسيم خانواده در كودكان طلاق و غير طلاق
عنوان به زبان ديگر :
Comparison of Psychological needs and perceived stress by C.A.T test and Drawing Family divorced children and normal children
پديدآورندگان :
حياتلو سحر گروه روان‌شناسي واحد رودهن دانشگاه آزاد اسلامي رودهن ايران , باباخاني نرگس Email: babakhani@riau.ac.ir باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان واحد رودهن دانشگاه آزاد اسلامي رودهن ايرانتلفن: 09127553310
تعداد صفحه :
2
كليدواژه :
نيازهاي رواني , استرس ادراك شده , كودكان طلاق
سال انتشار :
1397
عنوان كنفرانس :
اولين كنگره بين المللي و پنجمين كنگره ملي آموزش و سلامت كودكان پيش از دبستان
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
مقدمه و بيان مسأله: خانواده كوچكترين واحد اجتماعي است كه ثبات يا ناپايداري اش بر اعضاي خانواده و جامعه اثر مي گذارد و فروپاشي اين واحد كوچك گاه چنان اثر عميقي بر فرزندان دارد، به گونه اي كه فرزندان از اين پديده بيشترين ضربه را متحمل مي شوند (يحيي زاده و حامد، 1394). تاثير طلاق بر فرزندان بسيار پيچيده است، فرزند تك والد، ناخواسته درگير تضادهايي مي گردد كه نه توان درك آن دا دارد و نه تاب كنار آمدن با آن ها را. فرزندان حاصل از چنين ازدواج هايي علاوه بر اينكه نيازهايي ويژه دارند در معرض آسيب هاي رواني و اجتماعي فراواني قرار مي گيرند. دنياي تنهايي اين كودكان بس غم انگيز و عذاب آور است و روابط اجتماعي آن ها دچار اختلال مي شود، بنابراين نمي توان روابط بين طلاق و آسيب هاي رواني كودكان و نوجوانان را ناديده گرفت. پژوهش هاي مختلف نشان مي دهد در بيشتر آسيب هاي اجتماعي رد پايي از فرزندان طلاق به چشم مي خورد، همچنين مطالعات روان شناختي بر تاثيرات مختلف طلاق بر سلامت روان اين افراد، مهر تاييد مي زند (بهروان و بهروان، 1392؛ يعقوبي، سهرابي و مفيدي،1390؛ استروسچيين، 2012). تاثير پيامدهاي طلاق بر فرزندان به روش هاي مختلفي مورد بررسي قرار گرفته است، در اين ميان نقاشي يكي از انواع زبان هايي است كه كودكان از طريق آن مي‌توانند در مورد دنياي خويش با خود و با ديگران حرف بزنند. از اين رو فعاليت ترسيمي، شبيه يك نمايش خيال پردازانه است (كواتس و كواتس، 2006). آزمون ترسيم خانواده و آزمون اندريافت، گرايش هاي عاطفي كودك را در مورد واقعيت هاي زندگي روشن مي سازند. اين گرايش ها به صورت مثبت (احساسات تحسين آميز يا عاشقانه) و يا منفي (احساسات تحقيرآميز يا كينه توزانه) در ترسيم ها و نحوه داستان پردازي آن ها جلوه گر مي شود (اصلي پور، كافي، خسروجاويد و فخري، 1392). به گونه اي كه برخي محققان معتقدند در ترسيم شخصيت ها، كودكان طلاق نسبت به كودكان خانواده عادي، والدينشان را اغلب آخرين و نامهربان ترين شخصيت در نظر مي‌گيرند (ايرواني، ولي زاده و شفيعي فرد، 1386). با توجه به آن چه گفته شد و با توجه به آسيب پذير بودن كودكاني كه محروم از محيط گرم خانواده هستند و يا به دور از يكي از والدين خود نگهداري مي شوند؛ اين پژوهش با هدف مقايسه نيازهاي رواني و استرس ادراك شده براساس آزمون اندريافت كودكان و آزمون ترسيم خانواده در كودكان طلاق و غير طلاق انجام شد. روش پژوهش در اين پژوهش علي ـ مقايسه اي، جامعه آماري شامل كودكان دبستاني، مدارس ابتدايي شهر تهران بود كه از بين آن ها 60 كودك خانواده هاي عادي و60 كودكي كه در خانواده هاي طلاق زندگي مي كردند، به شيوه غيرتصادفي و در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و همتاسازي شدند. ابزارهاي به كار رفته در اين پژوهش آزمون ترسيم خانواده و آزمون اندريافت كودكان بود. يافته هاي پژوهش: نتايج حاصل از اجراي آزمون مجذور خي دو نشان دادند كه در تمامي متغييرهاي استرس ادراك شده بر اساس آزمون ترسيم خانواده (حذف خود از نقاشي،حذف والدين از نقاشي، ترسيم والدين با فاصله،حذف اعضاي بدن خود، عدم تنوع رنگ در نقاشي استفاده از رنگ هاي سرد) بين كودكان عادي و طلاق از نظر آماري تفاوت معناداري وجود دارد (05/0p ). همچنين در مقايسه نيازهاي رواني كودكان بر اساس آزمون اندريافت كودكان در متغيرهاي همسان سازي كودك با والدين، ترس از خشونت يا اعمال خصمانه در كودك،استقلال و وابستگي در كودك، ترس كودك از طرد شدن و تنها ماندن، با 95 درصد اطمينان بين كودكان عادي و طلاق از نظر آماري تفاوت معناداري وجود دارد. اما در سايرمؤلفه ها از مقياس نيازهاي رواني كه شامل؛ رقابت كودك با خواهر وبرادر، همسان سازي با خواهر يا برادر كوچكتر، برداشت كودك از روابط جنسي والدين، اضطراب و استفاده از سازو كار دفاعي، برداشت كودك از مهرباني و تنبيه كنندگي والدين،آداب توالت رفتن يا نظافت و نحوه برخورد والدين؛ بين كودكان عادي و طلاق تفاوت معناداري وجود ندارد (05/ 0 p ).نتيجه گيري: نقاشي كودكان فقط يك وسيله ي پرورش خلاقيت و پختگي كودك نيست بلكه آن را بايد به عنوان وسيله ي تحقيق و مبادله با محيط اجتماعي و دنياي بزرگسالان اطراف كودك دانست و به عنوان نشانه‌اي از حالات عاطفي كودك در نظر گرفت كه توجه به آن در آموزش و پرورش با نتايج مثبتي همراه خواهد بود. بنابراين، پيشنهاد مي شود نهادهاي مربوطه و آموزش و پرورش و همچنين نهادهاي حمايت از كودكان طلاق تلاش هاي بيشتري براي بهبود وضعيت رواني اين كودكان در نظر گيرند.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت