شماره ركورد كنفرانس :
3990
عنوان مقاله :
مهارت حرفه اي معلمان از نظريه هاي يادگيري در عنصر محتواي برنامه درسي پيش از دبستان شهرستان آمل
پديدآورندگان :
اكبري مهدي Mahdiakbari1362@gmail.com دكتري تخصصي روانشناسي دانشگاه مازندران و كارشناس اموراجتماعي بهزيستي آمل , حسين زاده وحيد vahiid.hosseinzadeh@gmail.com معاونت اجتماعي اداره كل بهزيستي استان مازندران
كليدواژه :
برنامه درسي , پيش دبستاني , معلمان و مربيان , آمادگي , عنصر محتوا.
عنوان كنفرانس :
اولين كنگره بين المللي و پنجمين كنگره ملي آموزش و سلامت كودكان پيش از دبستان
چكيده فارسي :
مقدمه و بيان مساله: امروزه نقش معلم از انتقال دهنده به سازنده، تسهيل گر، مربي و سازنده محيط آموزش تغيير يافته است. صاحب نظران تعليم وتربيت، صلاحيت و مهارتهاي حرفه اي آموزگاران، را در تهيه ي طرح، اجراي روشهاي نوين تدريس، طراحي آموزشي و ارزشيابي» قلمداد مي كنند. پژوهش حاضر درصدد شناسايي ميزان مهارت حرفه اي معلمان مراكز پيش دبستاني از نظريه هاي يادگيري در عنصر برنامه درسي محتوا پيش از دبستان است. روش پژوهش: روش اين تحقيق از جهت روش، توصيفي از نوع پيمايشي و از نظر هدف كاربردي مي باشد. كليه معلمان پيش از دبستان شهرستان آمل در سال تحصيلي 1394-1395 جامعه اين مطالعه را تشكيل مي دهند كه تعداد آنها 124 نفر مي باشد. چون كه امكان پژوهش درباره كليه اعضاي جامعه وجود ندارد، بهمين دليل از نمونه و روش نمونه گيري براي آن استفاده مي شود. از روش نمونه گيري خوشه اي 2 مرحله اي براي اين مطالعه استفاده شده است. بدين منظور، از بخشهاي شهرستان آمل (پايين ليتكوه، بالا ليتكوه، لاريجان، مركزي و دابودشت يك خوشه انتخاب شد. از هر خوشه (بخش) يك مدرسه و از هر مدرسه تمام معلمان پيش از دبستان آن مدرسه به عنوان نمونه انتخاب شدند. 120 پرسشنامه توزيع شد كه اطلاعات 98 پرسشنامه ارد تجزيه و تحليل شد. در فرآيند اين تحقيق از روش هاي كتابخانه اي و ميداني نيز به عنوان اجزاء جدا نشدني تحقيقات علمي بهره برداري شده و از ابزار پرسشنامه محقق ساخته براي گردآوري اطلاعات استفاده شده است. بدين صورت كه در روش ميداني از ابزار پرسشنامه و در روش كتابخانه اي از ابزار فيش برداري استفاده بعمل مي آيد. به منظور جمع آوري داده هاو تحقق اهداف پژوهش از ابزار محقق ساخته براي بررسي نظرات معلمان استفاده شده است. ميانگين ضريب روايي محتوايي براي كل آزمون 25 گويه اي مهارت حرفه اي معلمان از عنصر برنامه درسي محتوا پيش از دبستان 53/0 بدست آمده است كه روايي قابل قبولي محسوب مي شود. ميزان آلفاي كرونباخ بدست آمده براي هر يك از متغيرهاي پژوهش مهارت حرفه اي عنصر محتوا از طريق آلفاي كرونباخ 73/0بدست آمده است كه با توجه به حجم 98 نفره نمونه نشان دهنده همبستگي دروني بين متغيرها براي سنجش مفاهيم مورد نظر است و بدين ترتيب مي توان گفت كه پرسشنامه از قابليت اعتماد و يا پايايي لازم برخوردار است. براي تجزيه و تحليل داده ها در اين پژوهش از آزمون تجزيه و تحليل واريانس F استفاده مي شود. با توجه به اينكه اغلب مطالعات مشابه در متغيرهاي پژوهش در سطح آلفاي پنج صدم صورت گرفته است، سطح معناداري اين مطالعه با مرور پيشينه ي پژوهشي( 05/0 =α) انتخاب شده است.
يافته ها: آزمون تحليل واريانس يك راهه نشان داد كه در عنصر برنامه درسي محتوا در حداقل بين دو گروه از سه گروه تفاوت معني دار است؛ نتايج آزمون تعقيبي شفه نشان داده كه در مهارت حرفه اي معلمان در عنصر برنامه درسي محتوا بين نظريات يادگيري رفتاري با نظريات يادگيري شناختي و نظريات يادگيري اجتماعي تفاوت معني دار است (0.016و0.042)؛ در مهارت حرفه اي معلمان در عنصر برنامه درسي محتوا بين نظريات يادگيري شناختي با نظريات يادگيري اجتماعي نيز تفاوت معني دار است(0.29). در عنصر برنامه درسي محتوا ميانگين مهارت حرفه اي معلمان از نظريه يادگيري رفتاري (3.98) بيشتر از ميانگين مهارت حرفه اي معلمان از نظريه يادگيري اجتماعي(3.62)و نظريه يادگيري شناختي (3.42) بدست آمده است. ميانگين مهارت حرفه اي معلمان از نظريه يادگيري اجتماعي(3.62) نيز بيشتر از نظريه يادگيري شناختي (3.42) بدست آمده است. مقايسه مهارت حرفه اي معلمان در عنصر برنامه درسي محتوا نشان مي دهدكه به نظريه هاي يادگيري رفتاري تسلط بيشتري دارند و تسلط شان به نظريه هاي يادگيري جديدتري چون اجتماع گرايي و شناخت گرايي پايينتر است.
بحث و نتيجه گيري: نتايج نشان داد معلمان و مربيان پيش دبستاني به نظريه هاي يادگيري رفتاري تسلط بيشتري دارند و تسلط شان به نظريه هاي يادگيري جديدتري چون اجتماع گرايي و شناخت گرايي در سطح پايينتر است. نتايج اين مطالعه با نتايج مطالعات سميعي (1365)؛ عباسزاده (1371)؛ قائدي (1373)؛ ويدوويچ (1999)، عابدي (1379)؛ سبحاني (1382) ؛ تاجيك (1383)؛ آبيار (1385)؛ ماكز (2006)؛ عارفي و همكاران (1388)؛ نوروززاده و كوثري (1388)؛ دانش پژوه و فرزاد (1389)؛ مهرام و همكاران (1389)؛ حاجي زادوصالحي (1390)؛ فخاري اشرفي(1391)؛ اميني و همكاران (1391)؛ صالحي و همكاران (1391) و دوائي و همكاران (1392)؛ مواريش (2015)؛ شراو و ديگران (2014)؛ هودسون (2013)؛ لوين و لوين (2012)؛ هالتون و همكاران (2012)؛ دولمن و همكاران (2011) همسو مي باشد و با نتايج مطالعات هانگ (1996)؛ كيامنش (1381)؛ سبحاني (1382) ؛ كاردينالز (2006) و ريچاردسون (2008)؛ ساكا (2009)؛ نادري و همكاران (1389) حسن مرادي (1389) تا حدي زوايه دارد.
نتايج مطالعه حاضر نشان داده كه رويكرد رفتارگرايي در نظام آموزش نهادينه شده است و اغلب معملان به نظرياه هاي يادگيري رفتار را تسلط دارند اما نظريات يادگيري شناختي و اجتماعي كه در محورهاي نظريه هاي سازنده گرايي مطرح مي شوند كمتر تسلط دارند. با توجه به نتايج اين مطالعه پيشنهاد مي شود كه فعاليتها و رخدادهاي آموزشي به گونه اي طراحي و تنظيم شوند كه در ذهن دانش آموزان مسأله اي ايجاد شود و آنها علاقمند شوند كه با تلاش خود راه حلي براي آن پيدا كنند.با توجه به نتايج حاصل از نتايج حاصل از فرضيه پيشنهاد مي گردد به معلمان در دوره هاي آموزش ضمن خدمت اجباري عنصر سازماندهي و انتخاب محتوا در نظريه هاي جديد يادگيري مانند نظريه هاي شناختي، اجتماعي و سازنده گرايي آموزش داده شود تا آگاهي شان به نظريات يادگيري اجتماعي و شناختي تقويت گردند.