بررسي نقش مديريت دانش و هوش كسب و كار در توانمند سازي كسب و كار سازمان ها

ظهور فناوري اطلاعات راه و روش بازاريابي و چگونگي مديريت منابع و اطلاعات كسب و كار هاي بزرگ سرمايه گذاري را تغيير داده و باعث توانمند سازي سازمان ها در بهره برداري از منابع خود شده است. ميل به جهاني شدن رقابت شديدي را در ميان بازار هاي بين المللي و داخلي ايجاد كرده است. مديريت دانش به عنوان آخرين روند تكنو مديريت براي توسعه فرآيند كاري و ايجاد ارزش براي عمليات هاي كسب و كار سازماني متبلور شده است. هوش كسب وكار به عنوان يك عامل موثر در عملكرد سازمان ها، استخراج اطلاعات و دانش هاي نهفته در منابع داده اي مي باشد. هوش كسب و كار تصميماتي كه احتمال دستيابي به اهداف سازماني را منجر مي گردد، پيشنهاد مي كند. بررسي تحقيقيات نقش مهم اقتباس مديريت دانش مبتني بر راه حل هاي هوش كسب و كار در مديريت چالش هاي سازمان ها را مشخص مي نمايد. داده كاوي نقش كليدي در مديريت دانش مبتني بر سيستم ها براي كسب و كار هاي سازماني ايفا كرده و آن در پياده سازي الگوريتم هاي داده كاوي به منظور كاوش حجم عظيمي از داده ها نمايان مي گردد. اكثر داده هاي سازماني در قالب هاي ساختار نيافته و خام يا تجربيات كارمندان نهفته و باقي مي ماند. تمركز اين مقاله بررسي رابطه بين مديريت دانش و هوش كسب وكار و تاثير استفاده توام از اين دو مقوله در كسب و كارهاي مختلف مي باشد. هوشمندي كسب وكار بر روي دانش صريح تاكيد دارد؛ در حاليكه مديريت دانش هم بر دانش صريح و هم بر دانش ضمني. هر دو نگرش يادگيري و تصميم گيري و ادراك را توسعه مي دهند. اين رابطه ارزشمند باعث اخذ تصميمات درست در سازمان ها مي شود. از آنجا كه در دنياي پرتلاطم امروز حفظ مزيت رقابتي توسط شركتها از طريق سياستها و راهبردهاي سازماني و واكنش صحيح به محيط و رقبا بيش از پيش مهم به نظر مي رسد، لذا اطلاعات به عنوان عاملي حياتي براي سازمانها و شركتها به حساب مي آيند. بنابراين تركيب و تلفيق اين دو مهم، نه تنها موجب ذخيره اطلاعات مفيد براي شركتها مي شود، بلكه موجبات بهبود عملكرد سازمانها و شركتها و فرايندهاي آنها را نيز فراهم مي آورد.