شماره ركورد كنفرانس :
4030
عنوان مقاله :
شگفتيآفريني زيرساختي مهم براي قصّههاي سنّتي
پديدآورندگان :
جبّاري نجمالدّين njabari@uok.ac.ir استاديار زبان و ادب فارسي، دانشگاه كردستان؛
كليدواژه :
داستان سنّتي , مخاطب , شگفتيآفريني.
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي روايت و انواع ادبي (Narrative Across Literary Genres)
چكيده فارسي :
هر داستاني (اعم از سنّتي يا نو) دو طرف دارد: نويسنده و مخاطب. نويسنده داستاني را ميآفريند كه مخاطبي آن را بشنود يا بخواند. هرچند نقش مخاطب، در تحليلهاي داستان ناديده گرفته ميشود، امّا اين نقش در روند آفرينش داستان، با وجود نامحسوسي بسيار پررنگ است؛ زيرا مخاطب است كه به نويسنده جهت ميدهد تا مسير داستان را متناسب با ذوق و خواست او تعيين كند. البته اين نقش در داستانهاي سنّتي با نو تفاوتهاي بسياري دارد: ما هر چه بيشتر به جهان مدرن پا ميگذاريم، مخاطب داستان را فرهيختهتر ميبينيم كه اين فرزانگي در مسير داستاننويسي تأثير بسزايي داشته و باعث تنوّع ژانرها و پيچيدگي در عناصر داستان، به ويژه در پيرنگ شده است. سطح توقّعات در مخاطب داستانهاي سنتي كاملاً متمايز بود و چنين مخاطبي از داستان توقّع داشت كه پاسخي به نياز دروني¬اش دهد؛ در رأس اين نيازها، نياز به شگفتيآفريني بود كه انسان سنّتي از هر داستاني (حماسي، ديني، تراژيك، كامياب يا ناكام و غيره) داشت. آفرينندهي داستان هم در جهت پاسخ به اين نياز، پيرنگ و شخصيّت داستان را چنان ميآفريد كه پاسخي به اين نياز دهد. اين مقاله به بررسي نقش نامحسوس مخاطب در آفرينش داستانهاي سنّتي ميپردازد كه نويسنده را به آفرينش داستانهايي كشاند كه سرشار از كارها و شخصيّتهاي شگفت بود. طبعاً با گذشت روزگار، متناسب با دگرگوني جوامع و بافتهاي اجتماعي، دگرگوني بنياديني هم در ذوق انسانها پديد آمد كه به همان سان، داستانها هم در جهت پاسخ به نياز انسان مدرن دگرديسي يافتند.