شماره ركورد كنفرانس :
4030
عنوان مقاله :
مرگ در حصار دايره زمان: روايت شناسي فيلم ماهي و گربه
پديدآورندگان :
ساداتي سيد شهاب الدين sh.sadati@riau.ac.ir استاديار زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه آزاد اسلامي رودهن؛ , سقازاده بهاره دانشجو دكتري ادبيات فرانسه دانشگاه شهيد بهشتي تهران
كليدواژه :
روايت غير خطي , جوليا كريستيوا , زبان زنانه , مرگ , ماهي و گربه.
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي روايت و انواع ادبي (Narrative Across Literary Genres)
چكيده فارسي :
مقاله حاضر ميكوشد تا به كمك نظريات زبانشناختي جوليا كريستوا و روايتشناختي ژِرار ژُنت، مفاهيم مرگ و زمان در فيلم ماهي و گربه اثر شهرام مكري را مطالعه و بررسي كند. ماهي و گربه (1392) عنوان فيلمي به كارگرداني شهرام مكري است كه تفسير آن تنها با استفاده از قواعد معمول و منطقي رمزگشايي متن و روايتشناسي كلاسيك (نظريات روايتشناختي ژُنت) امكانپذير نيست. بنا بر نظريات زبانشناختي و روانكاوانه جوليا كريستيوا، اين فيلم از نوع متنهاي سمبوليك نيست كه دلالت آنها از طريق قواعد از پيش تعيين شده اجتماعي روشن گردد، بلكه از نوع «سميوتيك» است. روايت اين فيلم با به چالش كشيدن زمان خطي، مردانه و علت و معلولي، آن را نرم و دايرهاي شكل ميكند و از طريق اين روايت دايرهاي به خلق «زباني زنانه» نايل ميشود. فيلم از زندگي ميگويد، جواناني را نشان ميدهد كه براي مسابقه بادبادكبازي به سفر آمدهاند، اما زندگي در اين متن با مرگ عجين شده است. براي مهار اين غريبه نابودگر (مرگ) و امحاي تاثير آن، فيلم سعي ميكند از طريق روايتي زنانه (دايرهوار و تكرارشونده)، به همان پناهگاه آغازين بشريت يعني زهدان مادر بگريزد.