بررسي مؤلفه هاي رئاليسم جادويي در رمان نقاب الأزرق اثر عبدالحميد جوده السحار

يكي از سبكهاي جديد و كارآمد در حوزه ي ادبيات داستاني، گرايش و اهتمام به سبك رئاليسم جادويي در ادبيات است. بدين صورت كه نويسنده به طور ماهرانه و به صورت ويژه اين سبك را به كار ميگيرد و با آن به تحليل تضادها، اوضاع سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه ميپردازد و از مؤلفه هايي چون: سحر، جادو، وهم و خيال در بستر واقعيت استفاده ميكند، به گونه اي كه وقايع داستان براي خواننده جذاب، دل نشين و طبيعي نمودار ميشود. عبدالحميد جوده السحار يكي از پيشگامان فن داستان نويسي در ادبيات معاصر عربي است، كه آثار متعددي در اين زمينه از خود به يادگار گذاشته است. او بنيانگذار رويكردي ويژه‌ و ممتاز در زمينه ي داستان نويسي است. رمان نقاب الأزرق از جمله داستانهاي زيبا و تأثيرگذار اوست، كه حوادث و وقايع زندگي افراد معاصر را در لابه‌لاي مؤلفه هاي رئاليسم جادويي، به گونه اي هنرمندانه و چشمگير به تصوير كشيده است. جستار حاضر بر آن است كه اولاً مباني و مفاهيم مؤلفه هاي رئاليسم جادويي را بر اساس ديدگاه منتقدان و صاحب نظران تعريف و تبيين نمايد، و ثانياً با روشي توصيفي تحليلي، كاربرد مؤلفه هاي رئاليسم جادويي را در رمان مذكور بررسي نمايد.