تاثير هوش هيجاني بر سبك تصميم گيري مديران پروژه

آيا نتايج مطلوب فقط بر حسب داشتن مهارت فني و اتخاذ تصميم هاي منطقي بدست مي آيد؟ محققان در چندين دهه اخير، در بررسي علت عدم موفقيت، احساسات را كه پيشينيان دشمن عقل مي دانستند را به عنوان يكي از مهمترين عامل موفقيت معرفي كردند. يكي از مشكلات رايج در اين رابطه، عدم بهره وري فرد در كار و زندگي با وجود تخصص و مهارت كافي به علت بي توجهي به احساسات فرد و عدم رضايت وي از شرايط موجود است. با توجه به موارد فوق، مهارتي كه بتواند ميان احساسات و عقل تعادل ايجاد كند و احساسات را جهت موفقيت توانمند كند هوش هيجاني است.بر اساس مطالعات گذشته، وجود هوش هيجاني در هر زمينه اي ضروري است اما در صنعت ساخت به علت منحصر بودن و عدم قطعيت پروژه ها اهميت زيادي دارد. ماهيت متغير پروژه نيازمند مهارت نرم يا هوش هيجاني در كنار مهارت علمي و فني است. نقشي كه در پروژه بيشترين تاثير را در روند اجرا و موفقيت پروژه دارد، مستلزم استفاده از مهارت هوش هيجاني مي باشد. مدير پروژه يكي از كليدي ترين و تاثيرگذارترين نقش ها در سازمان است و تصميم گيري اصلي ترين وظيفه اوست. هر تصميم نشان دهنده افكار و حالت و احساس هاي دروني است. باتوجه به مطالعات صورت گرفته، بهترين تصميم ناشي از بكارگيري دو عامل عقل و احساس است. زيرا با منطق و عقل معيارهاي گزينه ها را مي توان بررسي نمود و با احساس مي توان نتايج را پيش بيني كرد. پروژه از اجزا و عوامل متعددي تشكيل شده است كه تصميم مدير پروژه بر هركدام از آنها تاثير گذاشته و در نهايت در نتايج پروژه منعكس مي شود. بنابراين نتايج مطالعه ادبيات موجود در مورد هوش هيجاني، سبك تصميم گيري و مدير پروژه كه از عوامل تاثير گذار در پروژه هستند، ارائه گرديده است.