شماره ركورد كنفرانس :
4039
عنوان مقاله :
بررسي عناصر روايي در داستان غول و دوچرخه احمد اكبرپور
پديدآورندگان :
حاجي آقابابايي دكتر محمدرضا hajibaba@atu.ac.ir استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه علامه طباطبايي
كليدواژه :
تحليل متن , روايتشناسي , داستان كودك , احمدپور , غول و دوچرخه.
عنوان كنفرانس :
پنجمين همايش ملي متن پژوهي ادبي سبك شناسي، بلاغت، نقد ادبي
چكيده فارسي :
بررسي متون ادبي از منظر روايت ميتواند موجب فهم بهتر متن و يافتن لايههاي معنايي متن شود. منتقدان ادبي با بررسي عناصر روايي متن و تحليل آنها به خواننده كمك ميكنند تا حد نظريات نويسنده را در خصوص مسائل مطرح شده در متن، بهتر درك نمايد. در اين مقاله بر اساس نظريّهي روايي ژرار ژنت، داستان غول و دوچرخه اثر احمد اكبرپور مورد بررسي قرار گرفته است. از منظر راوي در اين داستان با دو راوي برونداستاني و راوي درون داستاني مواجه هستيم و راوي درون داستاني كه آفريده ذهن راوي برون داستاني است، بيشترين مشاركت را در امر روايتگري بر عهده دارد و با توجه به روند داستان، متن را در راستاي خواستهاي روايتشنو تغيير ميدهد. روايتشنوي داستان، كودكي به نام درساست كه نويسنده امكان مشاركت در آفرينش متن را براي او فراهم كرده است و چون او تنها روايتشنوي فعال متن به شمار ميآيد، متن تابع نظريات اوست، با متني تك صدا روبهرو هستيم. كانونيشدگي و كانونيگري در داستان غول و دوچرخه، در راستاي يكديگر است و نويسنده توانسته است تا اندازه زيادي به دنياي كودكانه نزديك شود. در اين داستان، زمان و مكان به صورت كلي بيان شده است و نويسنده از دو شيوه گستردهسازي زمان و فشردهسازي زمان بنا به روند داستان استفاده كرده است و حوادث داستان را به صورت خطي روايت نمودهاست.