رابطه متقابل گرافيك و جامعه در ابعاد مختلف

هنرمند و اثر هنري او در جامعه‎اي شكل مي‎گيرد كه متأثر از بستر فرهنگي و شرايط آن در دوره هاي مختلف است. گرافيك به عنوان رشته‎اي تعاملي ميان دو قطب جامعه و هنرمند، به علت دارا بودن زير شاخه‎هاي متنوع داراي ارتباطات گسترده با لايه‎هاي مختلف جامعه است. در اين تحقيق به بررسي قوه شناخت و آگاهي هر چه بهتر هنرمند و از طرفي به جامعه شناختي دقيق پرداخته شده است كه زمان و دوره هاي مختلف تاريخ و به تبع نيازهاي فرهنگي و اقتصادي متناسب با آن دوره، نقش مهمي در آن دارد. اين پژوهش به روش تحليلي و گردآوري اطلاعات آن از طريق كتابخانه‎اي و ميداني انجام گرفته است. شناخت و آگاهي هنرمند از شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه چه تاثيري بر روند هر چه بهتر ارائه اثر دارد؟ چه عواملي در ارتقاء سطح آگاهي هنرمند و مخاطب در شناخت نيازهاي جامعه دخيلند؟ فرض بر اين است كه شناخت دو سويه هنرمند و جامعه بر روند كيفيت بهتر اثر هنري تاثيرگذار است و تعامل ميان اين دو آگاهي همه جانبه در بين اقشار مختلف جامعه را در پي خواهد داشت كه به ارتقاء سطح دانش و فرهنگ لايه هاي مختلف جامعه كمك مي‎كند. نتيجه: هنرمند با نگاه و شناخت هر چه بهتر از شرايط جامعه مي‎تواند به بهترين شكل پاسخگوي نياز مخاطب باشد. استمرار اين تعامل باعث جلوگيري از انزوا و اعمال سليقه يك طرفه هنرمند مي‎شود و از طرفي در سوي مقابل به بالا بردن سطح علمي و دانش زيبايي شناسي مخاطب (جامعه) كمك مي‎كند.