شماره ركورد كنفرانس :
4070
عنوان مقاله :
بررسي نشانه هاي متقابل تصويري در شعر نوگرا و سينماي نوين ايران مطالعه موردي سهراب سپهري و عباس كيارستمي
پديدآورندگان :
شريف زاده محمد رضا دانشيار، دانشكده هنر، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز، ايران , ربيعي هومن دانشجوي كارشناسي ارشد، دانشكده هنر، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز، ايران
كليدواژه :
شعر فارسي , سينماي ايران , بينامتنيّت , نشانه هاي تصويري , روايت شاعرانه
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي پژوهش هاي شعر معاصر فارسي
چكيده فارسي :
شعر در زبان راهي مي گشايد كه به ايجاد ايماژ منتهي مي شود، در مقابل، سينما مي كوشد تا تصويرِ ذهني را به عينيتِ تصويرِ متشكل از ذرات نور برگرداند. اين تبادل، گونه اي از تأثيرات و تشابهات را نشان مي دهد كه نياز نظري به تحليل و بررسي آن ها وجود دارد تا برخي سوءبرداشت هاي ناشي از ارزيابي هاي شتابزده برطرف شود. مي توان گفت كه تاريخ هنر، سرگذشت تأثيرات هنرمندان بر يكديگر در طول زمان است. قرن اخير، از طرفي قرن شعر نو بود و از طرفي قرن سينما، لذا اين مقاله، دو نمونه از هنرنمدان معاصر ايران را از منظر شباهت هاي صوري و معنايي، با رويكرد تحليل نشانه هاي تصويري از منظر بينامتنيّت مورد بررسي تطبيقي قرار مي دهد. يكي از مهمترين شاعران نوگراي معاصر، سهراب سپهري است كه اشعارش بارها مورد ترجمه و تأويل قرار گرفته و به حافظۀ جمعي راه يافته است. سينماي نوين ايران نيز به طور واضح با آثار عباس كيارستمي تشخصي بيش از پيش هنري به خود گرفته و از سوي محققين همچون سبكي ويژه محسوب شده است. با بررسي مضمون و ساختار فيلم «خانه دوست كجاست» درمي يابيم كه اين فيلمساز تا چه اندازه در بازنمايي سبك خاص خود، مُلهِم از شعر«نشاني» اثر سهراب سپهري، موفق بوده و چگونه اين شاعرانگي، نوعي بيان سينماييِ فرمي-محتوايي را به وجود آورده كه از طريق نوآوري در شيوۀ روايت سينمايي، جنبۀ زيبايي شناسانۀ فيلم را پُررنگ و برجسته كرده و ماهيّتِ صنعتي و فن آورانۀ آن را به نفعِ جوهرِ هنري آن، كم رنگ نموده است..