شماره ركورد كنفرانس :
4097
عنوان مقاله :
آسيبشناسي تربيت ديني از منظر دانشمندان اسلامي
پديدآورندگان :
مرتضوي سيدمحسن meshsmm@yahoo.com دانشجوي دكتري دانشگاه شيراز؛ , شايگان مهرانه shaysmm@yahoo.com كارشناسارشد تاريخ و فلسفه آموزش و پرورش؛ , مرتضوي طاهره كارشناس علوم و معارف اسلامي
كليدواژه :
تربيت ديني , فارابي , تضاد
عنوان كنفرانس :
هفتمين كنفرانس ملي از الگوي پايه به سوي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت
چكيده فارسي :
از مباني تعليم و تربيت در اسلام است كه انسان را مجموعهاي از استعدادهاي بالقوه مي داند و براي به فعليت در آوردن اين استعدادها و تواناييها، همانا بايد هدف تعليم و تربيت اسلامي بر مبناي حقيقت جويي و حصول رستگاري برآورده گردد. و اين مهم با تعلم و تعقل همراه با تزكيه حاصل مي گردد پس عقلانيت و اخلاق در كنار يكديگر تعليم و تربيت را رقم مي زنند و دو جز اصلي اين امر مختص انساني را، به منصه ظهور مي رساند. انديشمندان ديني و غيرديني نيز به اهميت تربيت واقف گرديده و به روشها و طرح آراء خود پرداخته اند در انديشههاي فارابي، محور اصلي انسان است. به گونه اي كه انسان موجودي دو بعدي ومركب از روح مجرد و جسم مادي مي داند. روح متعالي از جسمش هست قابليت كمال روح و ترقي آن موجب ارزشمندتر و اصيلتر بودنش مي باشد. ويژگيهاي بشري را كه داراي قوه تعقل، كرامت، مسؤوليتپذير، مسلط بر نفس خويش و بر جهان، قدرت انتخاب، و ارزش گرا هست، در اسلام بيان شده است و اصولا خوشبيني به انسان و بشريت داراي فطرت پاك و خيرخواه از وجوه اين دين است و هر آنچه هميت و وظايف انسان بيان شده ،در جهت تحصيل و حراست از فطرت، عقل و كرامت انسانهاست. فارابي نيز هر چند قائل به اهميت و آمادهسازي بدن و قواي جسماني و حيواني انسان هست. اما چنانكه بيان شد بدن در حكم ابزاري براي افعال نفس است. نفس، فاعل تمام خير و شر است. به نظر وي، مراتب ششگانه هستي، جايگاه بشر را در جهان متعين مي سازد: 1. وجود مبدأ اول و ذات لايزال الهي 2. عقول 3. عقل فعال 4. نفس و روح انسان؛ 5. صورت 6. ماده. بنابراين، موقعيت انساني در مدار چهارم اين وجوه هستي واقع مي شود و مرتبه مافوقش و مربي آن عقل فعال محسوب مي شود. علوم مختلف توسط انديشه انسان و ارتباط خوش با جهان تبيين مي گردد و رابطة عقل فعال با انسان و قوة عاقلة وي مانند رابطه و تأثير خورشيد در چشم است كه تا پرتو خورشيد نتابد، چشم نميتواند ببيند. اما اين علوم مختلف به تنهايي و جز در رهگذر انديشه و تعقل در قبال پيرامون بشر عايد نمي گردد به عبارتي انسان براى رشد خود و حركت خود، به تضادها و رقابت ها و به حريف ها و دشمن هايى نياز دارد. اين تضادهاى روانى و اين دشمن هاى پنهان و آشكار، درگيرى هايى دارند و اين درگيرى ها براى انسان آمادگى و ورزيدگى را به ارمغان مى آورند و او را به جريان مى اندازند. امروزه نيز با مخالفت و تضادهاي گوناگون اعم از دين و سياست و اقتصاد و... به درون مرزهاي فرهنگي و جغرافيايي ممالك اسلامي از جمله ايران، هر عقل سليمي بايد به فكر آينده فرهنگ خود باشد، در اين صورت در مقابل خود وظيفه اي مي بيند نظير آنچه فارابي با آن روبه رو بود. قطعا انديشمندان و دانشمندان اين برهه زماني، موظف اند تا جهت هدايت جامعه و گستره ارتباط بين علوم پيوندي تلاش كنند و به تبيين اين علوم و فرهنگ اصيل خود بپردازند. به همين دليل فكر و شيوه انديشه فارابي اهميتي دو صد چندان براي دوران معاصر دارد و جهان، متفكران ديگري همچون معلم ثاني را مي طلبد تا اين هماهنگي و ارزشمداري بشر حفظ گردد.