شماره ركورد كنفرانس :
4099
عنوان مقاله :
توصيف، تحليل و مقايسه زبان شناختي طرح واره هاي تصويري داستان «مرگ ايوان ايليچ» اثر لئو تولستوي و «مردگان» جيمز جويس در چارچوب الگوي جانسون
پديدآورندگان :
لطفي مرضيه bitalotfi1976@yahoo.com دانشجوي دكتري زبان شناسي، دانشگاه علوم و تحقيقات , مدرسي بهرام modarresi_b@yahoo.com عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركزي
تعداد صفحه :
1
كليدواژه :
طرح واره ي حجمي , طرحواره ي حركتي , طرحواره ي قدرتي , مرگ
سال انتشار :
1395
عنوان كنفرانس :
نخستين همايش ملي معناشناسي شناختي
زبان مدرك :
فارسي
چكيده فارسي :
استعاره يكي از عناصر اصلي و پايه در فرآيند انديشيدن به شمار مي رود و به ساير ساخت هاي بنيادين همچون طرحواره هاي تصويري مربوط مي شود (صفوي، 1387: 467). در ارتباط با اين طرح واره ها نگارنده بر آن است تا دو اثر بزرگ «مرگ ايوان ايليچ» و «مردگان» را كه به موضوع مرگ با سبك منحصربه فرد تولستوي و جويس مي-پردازد، مورد بررسي قرار دهد. در ادبيات از خشونت ظاهري مرگ كاسته مي شود و براي اين كار مرگ از پس حجابي نشان داده مي شود يا به جاي آن كه آن را دهشتناك ارائه كند به صورت غم آور و والا معرفي مي سازد، يا از ما مي خواهد كه آن را همچون جزيي از زندگي بپذيريم (تريلينگ،1972: 215). انديشه ي تحمل ناپذير فنا شدن در شخصيت ايوان ايليچ با دركي از طرح واره هاي تصويري، حجمي، حركتي و قدرتي به انجام مي رسد. احساس تولستوي اين است كه اجتناب ناپذيري مرگ تمامي معناي زندگي را تهي مي-كند (همان). در حالي كه جويس يك مرگ تمثيلي را به تصوير مي كشد كه در آن نيز طرح واره هاي تصويري خصوصاً حجمي، حس ترس، پريشاني، افسردگي و در نهايت تسليم را به نمايش مي گذارد. طرح واره هاي حركتي در اين داستان گوياي مرگ و زندگي است. بر اساس طرح واره ي حجمي، قدرتي و حركتي مي توان مفاهيم انتزاعي مرگ را در قالب مفاهيم ملموس تري نشان داد. زندگي و مرگ، به اين دنيا آمدن و از اين دنيا رفتن داراي حجم هستند. عليرغم ديد تولستوي كه مرگ را فيزيكي به تصوير مي كشد، جويس مرگ را به صورت تمثيل و استعاره اي مي نماياند كه وجود فيزيكي ندارد، ليكن از طريق طرح-واره ها و و واژه هايي كه در فضاي برفي دوبلين بين شخصيت ها حاكم است، استنتاج مي-شود. پژوهش حاضر كه به روش توصيفي-تحليلي صورت گرفته است، به دنبال آن است تا نشان دهد چگونه طرح واره هاي حجمي در اين دو اثر ترس و سرگشتگي، خودبيني و تسليم را بيان مي كند. اين پژوهش در چارچوب الگوي جانسون انجام شده است.
كشور :
ايران
لينک به اين مدرک :
بازگشت