شماره ركورد كنفرانس :
4118
عنوان مقاله :
نگاهي جامعه شناختي به شعر ملك الشعرا بهار (براساس نظريۀ لوسين گلدمن)
پديدآورندگان :
فاني اسكي راضيه raziefani@yahoo.com دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه گيلان , صفايي علي safayi ali@gmail.com دانشيار زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه گيلان
كليدواژه :
جامعه¬شناسي , ملك¬الشعرا بهار , لوسين گلدمن , آگاهي ممكن
عنوان كنفرانس :
اولين همايش ملي ملك الشعرا محمد تقي بهار
چكيده فارسي :
شعر به عنوان گونه¬اي ادبي در دستان شاعر مردمي سلاحي براي بيان دغدغه¬ها و مسائل اجتماعي است. چنين شعري مبتني بر آگاهي جمعي غالب افراد جامعه است و مي¬تواند تصويري هنرمندانه از واقعيات اجتماعي هر ملت باشد. شاعري چون ملك ¬الشعرا بهار دردها و مسائل جامعة خود را از حنجرۀ شعرش فرياد مي¬زند. او سعي دارد براي تحول جامعة راهي بيابد، با بيان دردها و نارضايتي¬ها وجود خويش را تسكين دهد و به هدف خود كه پرده¬برداري از حقايق موجود است برسد. بنابر¬اين در پژوهش حاضر برآن شديم تا نمودهاي اجتماعي و تأثيراتي را كه اجتماع بر ملك¬الشعراي بهار داشته بررسي كنيم. به اين منظور روابط بين ساختارهاي زيبايي¬شناختي و ذهني سازندة آگاهي جمعي موجود در اشعار بهار با تكيه بر روش ساخت¬گرايي تكويني لوسين گلدمن در دو سطح دريافت و تشريح بررسي شده¬است. نتايج به¬دست آمده نشان مي¬دهند كه مسائل اجتماعي غالب در آثار بهار عبارتند از: مشروطه¬خواهي، فقر، استعمار، آزادي، وطن، يأس، وحدت ملي و مذهب. آگاهي ممكن بهار و آرمان جمعي سرزمين او را ناسيوناليسم ايراني بودن، مبارزه¬طلبي¬اش عليه استعمار و ظلم، تركيبِ تفكر اسلامي، باورهاي ديني و مفاهيم انساني تشكيل مي¬دهند.