بررسي رابطه توليد ملي و چابكي سازماني با توجه به عملكرد سازمانهاي موفق

در دنياي كنوني تجارت، تمامي سازمانها ناگزيرند براي رقابت در قرن بيست و يكم به دنبال چابكي باشند، چرا كه سازمانهاي امروزي با فشارهاي روزافزوني به منظور يافتن شيوههاي نوين رقابتي در بازارهاي پيچيده و پويا روبرو مي باشند. منظور از چابكي، تطبيق پذير بودن در مقابل تغييرات مداوم و غيرقابل پيش بيني كسب وكار ميباشد. لذا، چابك بودن داراي پيامدهايي براي سازمانها عصر حاضر بوده كه در اين پژوهش به دنبال بررسي قابليتهاي چابكي سازماني بر عملكرد سازمانهاي موفق در توليد ملي ميباشيم. رويكرد پژوهش از نوع بنيادين/توصيفي، با رويكرد همبستگي بوده و جامعه آماري آن، شامل كليه مديران، روسا و كارشناسان 12 سازمانهاي برگزيده كشور بوده كه با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي به تفكيك سازمانها تعداد 278 مورد انتخاب گرديد. براي گردآوري دادهها از روش هاي كتابخانه اي و روش ميداني استفاده شده و در نهايت، پس از جمع آوري و تلخيص دادهها، به منظور تحليل و تفسير فرضيه هاي پژوهش، تكينيك مدل يابي معادلات ساختاري به كارگرفته شده است يافته هاي پژوهش مويد آنست كه از بين چهار بعد قابليتهاي چابكي سازماني، سه بعد آن بر عملكرد سازمانهاي موفق در توليد ملي تأثير مثبت معناداري داشته كه اين عوامل به ترتيب اولويت تأثيرگذاري عبارتند از؛ 1) شايستگي در تغيير و 2) همكاري دروني و بيروني، همانند كاركنان، دانش و خلاقيت، تأثير يكساني دارند. البته، باراي قابليت هاي تغيير در محصول تأثير قابل ملاحظه مشاهده نگرديد