شناسايي و سنجش مولفه هاي كليدي در موفقيت سازمان (مورد مطالعه: واحدهاي دانش بنيان دفاعي دفاعي)

لازمه ورود به اقتصاد دانش بنيان كه از سياست هاي اقتصاد مقاومتي نيز هست، توسعه سازمان هاي دانش بنيان مي باشد. بر خلاف سازمان هاي سنتي كه دارايي هاي فيزيكي و مالي، منشاً تمايز آنها هستند، در سازمان هاي دانش بنيان، دانايي و دانشگران سرمايه اصلي و به عبارتي شايستگي هاي متمايز اين سازمان ها را تشكيل مي دهند. اما اين سازمان ها بايد داراي ويژگي ها و الزامات خاصي باشند كه هدف غايي آنها يعني توليد ثروت از طريق دانش و نوآوري محقق شود. هدف از اين مقاله، سنجش مولفه هاي كليدي موفقيت در واحدهاي دانش بنيان وابسته به سازمان هاي صنايع دفاعي بر اساس الگوي 7اس مك كينزي (استراتژي ها، ساختار سازماني، سيستم ها، سبك مديريت، مهارت ها، ارزش هاي مشترك و كاركنان) و نيز كشف ساير مولفه هاي تاثيرگذار در موفقيت سازمان هاي دانش بنيان مي باشد. تحقيق حاضر از نظر هدف، كاربردي- توسعه اي، از نظر روش توصيفي- اكتشافي و از نظر نوع داده، كيفي مي باشد كه داده هاي حاصل از مصاحبه با 14 نفر از خبرگان تحليل محتوا گرديد. يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد كه الگوي استراتژي اين سازمان ها، از نوع فرصت جويان، سبك مديريت در آنها، از نوع مشاركتي، ساختار آنها پروژه اي، نوع مهارت غالب، فني بوده، كاركنان از جنس توسعه دهنده دانش، سيستم ها بيشتر مبتني بر ارزيابي فرآيندي، ارزش هاي مشترك آنها تلاش و نگاه حرفه اي به كار و نيز كسب روزي حلال مي باشد. همچين از يافته هاي ديگر تحقيق، توجه به چهار عامل تعهد، محيط دفاعي، قابليت و ظرفيت (4C) و ساختار قدرت و رفتارهاي سياسي (2P) مي باشد. در نهايت به سياستگذاران شركت ها با فعاليت دانشي در ديگر بخش ها توصيه مي گردد كه بر اساس الگوي استخراج شده در اين پژوهش، به ارزيابي سازمان متبوع خود بپردازند.