تفاوت پيچيدگي و تغيير سازماني از ديدگاه مديران اجرايي و اساتيد دانشگاه

به چه نحوي مي توان سازمان هاي پيچيده را از غيرپيچيده تشخيص داد؟ به عبارتي، پيچيدگي چگونه بروز مي يابد؟ آيا نظريه هاي پيچيدگي سازماني همساني دارند و چنانچه مورد استفاده عملي واقع شوند به يك سان سازمان ها را پيچيده نشان خواهند داد؟ آيا پيچيدگي سازماني مي تواند نهادهاي اجتماعي را در مسير تحول و تعالي قرار دهد و يا برعكس، عاملي اختلال ساز به حساب مي آيد؟ در پژوهش حاضر تلاش شده است تا پيچيدگي سازماني دانشگاه آزاد اردبيل با توابع آموزشي مربوطه، با استفاده از يكي از نظريه هاي پيچيدگي سازماني، از منظر اساتيد و مديران تحت ارزيابي قرار گيرد. همچنين رابطه پيچيدگي سازماني با تغيير سازماني در مطالعه موردي، مورد پژوهش واقع شده است. پيچيدگي از جنس شناخت است و در اين راستا نقطه نظرات اساتيد و مديران متفاوت از هم بوده است. به نسبت جامعه آماري حجم نمونه محاسبه شده و نمونه گيري از نوع تصادفي ساده بوده است. دو پرسشنامه محقق ساخته مبتني بر طيف ليكرت ديدگاه هاي افراد را انعكاس داده اند. نتايج نشان مي دهند كه گروهي از پاسخگويان ابراز نموده اند كه دانشگاه آزاد اسلامي پيچيده بوده و گروهي ديگر ابراز نموده اند كه مطالعه موردي پيچيده نشده است. همچنين تعدادي اظهار نموده اند كه پيچيدگي خود نشاني از تحول برنامه ريزي بوده و دانشگاه را در مسير توسعه و بالندگي قرار داده است.