شماره ركورد كنفرانس :
4138
عنوان مقاله :
چنگيز و رؤياي امپراتوري مغول از شنزارهاي قراقروم تا فرات و نيل ودانوب و مديترانه در روايت عطاملك جويني
پديدآورندگان :
نورائي نيا زهرا Sarve.dashti@gmail.com كارشناسي ارشد زبان وادبيّات پارسي
كليدواژه :
عطاملك جويني , تاريخ , حماسه هويّت , چنگيز وانديشه چنگيزي , امپراتوري مغول
عنوان كنفرانس :
همايش نكوداشت شخصيت، افكار و آثار عطاملك جويني (صاحب تاريخ جهانگشا )
چكيده فارسي :
تاريخ جهانگشاي جويني به نوعي حماسه تاريخي عصر نويسنده است كه بارديگر به بازيابي هويّت ايرانيان پرداخته است . او درديباچه كتاب، دوره خودرا قحط سال مروّت و فتوّت و روزبازار ضلالت وجهالت،تقدس زبان وخط اويغوري وبه كنايه نابودي تدريجي زبان و خط فارسي ، نابودي كانونهاي علم وادب و فرهنگ ورواج فسق وفجور و نيزنابودي نظام شايسته سالاري مي داند.عطاملك جويني عوامل مهم ويراني جامعه وشكست دولت خوارزمشاهي را رفاه اقتصادي ، تكبّر وبطر راه يافته درخلق وخوي مردم ، ازبين رفتن روحيه وفاق وهمدلي واتّحاد وپراكندگي ديني ،سياسي واجتماعي دانسته است.بااستناد به آيات واخبار واحاديث دربيان واقعه مغول وطامّه كبرا ، گوئي هنوز درحيرت ازاين فاجعه درپي تسلايي است.ترسيم اوضاع اجتماعي عصر خود درديباچه ونيزتوصيف چنگيزخان و بيان خلق و خوي او، پوشيده وگاهي مستقيم به انتقاد از سلطان ،امرا ،علما وبزرگان خيانتكار وسست اراده پرداخته است. ناداني مردم وجهالت ايشان وبي خبري از احكام الهي ،دال بر حفظ جان ومال وناموس درهنگام حمله را نيز ازعوامل كشتاروويراني شهرها دانسته است. كتاب تاريخ جهانگشاي جويني، تنها يك گزارش محض تاريخي ازواقعه مغول نيست چه با ياري دانش وانديشه خردمندانه وبه لطف سخن اديبانه عطاملك جويني،گوياي ناگفته هايي اززواياي نهان حمله مغول و سياست چنگيزدربسترامپراتوري فروپاشيده ايران دوره خوارزمشاهي است وازسوي ديگر شناسنامه بازيابي يا حماسه هويّت ملّي - ديني،فرهنگ وهنرقوم ايراني بود كه ازدرون خون ،خاكستروآتش مغولان سربرآورد.انديشه هايي كه فراترازنابخردي هاي شخصيّت هاي سياسي چون محمّد خوارزمشاه و زياده خواهي هاي مردي بيابانگرد چون چنگيزدركمين فرهنگ ايراني بودند و يكسرنسل كشي ايرانيان را درسرمي پروراندند .اينان پيش ازآن كه درجست وجوي چنگيزوبرانگيختن او براي حمله به ايران باشند،درپي زنده كردن انديشه چنگيزي و ويرانگري نه تنها درحوزه تاريخ وفرهنگ كه بيشترازآن درپي ايجاد جنبش استحاله ودگرگوني هويّت ايرانيان بودند. نابودي سياست ،فرهنگ ، دين وباورهاي ديني وملّي وتوان اقتصادي يك ملّت هدف نهايي دشمنان اين كهن دياربود كه با ياري بعضي ازعلما وصاحب منصبان وامراي خائن جامه عمل به خود پوشيد واين رؤياي امپراتوري مغول را درچنگيز تقويت كرد .آن چه كه هدف پژوهش حاضررا سبب گرديد.