تحليل ساختاري داستان مردان آفتاب غسان كنفاني بر¬ اساس الگوي كلود برمون

تحليل ساختارگرايانه از ديگر شيوه هايي است كه در قرن اخير توسط منتقدان آثار ادبي مورد توجه قرار گرفته و يكي از شگفت ترين دستاوردهاي نقد ادبي معاصر است. اين نوع تحليل به دنبال يافتن الگويي كلي جهت بررسي انواع آثار ادبي بويژه داستان مي باشد. در اين راه نظريه پردازان بسياري گام نهاده اند كه كلود برمون زبانشناس و روايت شناس ساختارگراي فرانسوي يكي از آنهاست. وي براي تحليل داستان به ارائه الگويي پرداخته است كه براي بسياري از داستان ها مناسب است. با بررسي داستان مردان آفتاب غسان كنفاني بر اساس الگوي ساختارگرايانه برمون، مي توان انواع توالي مركب و ساده و توالي زنجيره اي، پيوندي و انضمامي را در آن مشاهده كرد. نويسنده با چيدمان منظم توالي-هاي داستان، تغيير موقعيت ها و استفاده از انواع شخصيت كارگزار و كارپذير داستان را به سمت ساختاري منسجم پيش مي برد كه سرانجام با شكست قهرمانان، الگوي برمون در آن نمود بيشتري مي يابد.